مدیر پارسی بلاگ

نوشته های پراکنده مدیر سایت

کبوتران سوخته...

سلام.

هیچ ندارم بگویم، بجز ابراز تاسف و تاثر و آه غمگنانه ای که، از داغ گروهی از عزیزترین جوانان این خاک پاک آسمانی، بر می خیزد.هیچ کس نمی داند در پس پرده تقدیر و حکمت خدای مهربان، چه نهفته. اما از او می خواهیم که بلاهای بزرگ را از سر این مردم شریف و نجیب بردارد.

آقای منوچهر نوذری، هم به سوی رحمت حق پرکشید. هنرمند خوب و قدیمی، که در رادیو با آقای ملوّن و در تلویزیون با برنامه مسابقه هفته با او آشنا شدم. در مسابقه هفته، (همونی که تو فیلم بود...) تکیه کلام ایشون بود که آقای مهران مدیری با تقلید از اجرای ایشون اولین بار در برنامه های طنز درخشید.

در برنامه ملوّن هم عبارات (زرگنده، مییییییخوامت...) تکیه کلامشون بود که با هنرمندی تمام نقش آقای ملوّن را اجرا میکردند. یادشون به خیر، که قدیما صبحهای جمعه با چه شور وشوقی منظر اجرای خوب ایشون بودم.

کسی چه می داند، شاید امروز و فردائی، من و شما هم ، به ناگاه راهی دیار باقی شویم... امید که وقت رفتن، بی حسرت باشیم :

بی حسرت از جهان نرود هیچکس به در

الا شهید عشق به تیر از کمان دوست

یا باقیِ پایدار

 


آه معصومه جان سلام...

بنام خدا
زائری دل شکسته ام، آه معصومه جان، سلام
دل به مهر تو بسته ام، بانوی مهربان، سلام
(سیدابوالقاسم حسینی-ژرفا)

آن قبر که در مدینه شد گم                پیدا شده در مدینه قم

امروز مناسبت در مناسبت است.
اول از همه میلاد حضرت کریمه،
تجلی زهرای اطهر، حضرت فاطمه معصومه (علیهما السلام)
را خدمت همه شما عزیزان تبریک می گویم.
دوماً چهلم ارتحال عارفانه عزیز دلمان
جناب ایلیای پطروسیان(مدیر وبلاگ لوح دل) است.
در این مدت، دوستان پارسی بلاگ و بسیاری
از عزیزان خارج از سیستم لطف کردند و
در وبلاگ این عزیز از دست رفته، با همدردی خود،
باعث تسلای خاطر خانواده مرحوم و دوستانش شدند.
در فراخوان قرائت قرآن برای ایشان هم حدود 12 دوره
ختم قرآن تقبل شد که من باید از جناب ارمیا که پیگیر این
مطلب بودند و همه کسانی که در این طرح مشارکت داشتند، تشکر کنم.
ما هم دوست داشتیم از طرف پارسی بلاگ، مراسمی برای ایشان داشته باشیم
که خانواده محترم پطروسیان، ترجیح دادند طبق وصیت مرحوم مراسمی ویژه ایشان برگزار
نشود و به خواست حق، در مراسمی دیگر که در تجلیل از وبلاگ نویسان ارزشی
برگزار خواهد شد(زمان، مکان و نحوه برگزاری آن هنوز تعیین نشده)، از ایشان
یاد خواهد شد.
مناسبت دیگر، روز اول ماه ذی القعده و شروع اربعین کلیمی است.
سی روز مناجات حضرت موسی (علی نبیناوآله و علیه السلام)،
که به امر حضرت حق 10 روز هم تمدید شد.
چه حالی دارد، معشوق به عاشق بگوید،
بمان، 10 روز بیشتر بمان...
نقل است که در این چهل روز حضرت موسی نه خوراک داشتند و نه خواب.
چه اتفاقی می افتد، در این عشقبازیها، من که نمی فهمم، اما حُکماً، اِندِ عشق است...
چون آنجا اِندِ همه چیز است، زیبائی، کمال، رحمت، عزت و ...
اللهم ارزقنا...

امروز (یکشنبه های ماه ذی القعده) یک عمل مخصوص و آسان هم دارد
که علاقه مندان، با مراجعه با مفاتیح الجنان می توانند از برکات بی شمار آن بهره مند شوند.

خبر جدید هم دارم و آن اینکه سایت جدید پارسی بلاگ روی اینترنت است و
برخی کاربران و دوستان مشغول آزمایش نهائی آن هستند و به زودی عرضه عمومی
خواهد شد. اورکات فارسی (پارسی یار) ، آلبوم صوتی و یادداشت صوتی (پادکست) دو تا
از مهمترین قابلیتهای جدید سیستم ما هستند.

یا علی مدد


شرم نگاه...

بنام خدا
وقتی چشماتون می تابه، این ستاره یه سرابه
ما خراب اون چشائیم، آخه خمره شرابه...
این آقای عزیزی که اون فلش را توی کامنتدونی یادداشت قبلی
ما گذاشت، ما رو خراب کرد...
من بعضی وقتها فکر می کنم که به فرض ،
آقا تشریف بیاورند،
ما در یک لحظه آسمانی، پشت یک پیچ
منتظر جمال زیبای آقا باشیم...
اون لحظه ای که باید به چهره مبارک ایشون نگاه کنیم...
فکرشو بکنید، باید چشم در چشم کی بدوزیم؟
اون آقائی که هر صبح و شام اعمال ما بر ایشون عرضه میشه.
اون آقائی که خودشون فرموده اند، هرگز از حال شما غافل نیستیم...
اون چشمان نافذی که خیلی ما رو دیده و از ما خیلی دلگیر شده
ما باید به اون چشما نظر بدوزیم...
اونم با چه چشمی، چشمی که دنیائی از شرم رو، باید پشت خودش پنهان کنه
مگه میشه؟ ، مگه امکان داره؟
کی جرات داره این چشم رو، در اون چشم بدوزه؟
کی جسارت داره، با اون نگاه روبرو بشه؟
حتی تصورش هم جسارت میخواد
نمی دونم کی می تونه مرد باشه و سرشو بلند کنه، در محضر آقا.
ما باید دعا کنیم آقا بیان و ما جلو چشمشون، فقط جون بدیم،
بدون اینکه نگاهمون به چشمان مبارکشون بیفته
خدائیش، آقا چند تا خاطر خواه دارن که جرات داره به جمالشون نیگا کنه؟
هی نگیم آقا بیا، فکر کنیم اومدند، باید چه خاکی بر سر کنیم، چی می خواهیم...

فراموشی...

بنام خدا
خیلی آرام بود، به گونه ای که نظرم را جلب کرد...
امروز ظهر چهاردهم ماه مبارک رمضان، در صف نماز، کنارم نشسته بود...
در چهره اش عمیق شدم، پرده ای نازک از اشک، روی چشمش را پوشانده بود...
چهره سبزه اش را غمی عمیق در بر گرفته بود...
انگار که آوار دنیائی بر سرش فرود آمده باشد...
به قیافه اش می زد که از طلاب اهل هند، کشمیر و یا پاکستان باشد...
یک لحظه، تصویری تکان دهنده از افکارش، در ذهنم ترسیم شد...

او، داشت به چه فکر می کرد؟
امروز صبح، اخبار گفت : پس از گذشت 8 روز، هنوز
به 20 درصد از مناطق زلزله زده در پاکستان
و کشمیر،هیچگونه، بله، هیچگونه! امداد رسانی نشده است...

او، داشت به چه فکر می کرد؟
8 روز است که از خانواده ام هیچ خبری ندارم...
هیچ تماسی برقرار نیست...
آیا روستای ما، خصوصاً که شیعی است، از آن 20 درصدِ فراموش شده است؟
خدایا چه کنم؟ بروم؟ ... بمانم؟
وقتی بروم با چه صحنه ای روبرو می شوم؟
با چه رمقی باید خشت و آجرها را بی صبرانه بکاوم؟
آیا دیگر نگاه خندان پدر پیرم را خواهم دید؟
آیا وقتی برسم، مادر مجروحم با گریه به من خواهد گفت
که خواهرت 10 ساعت تمام زیر آوار ضجه زد،
بعد خاموش شد و ما هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم؟
آیا؟؟؟...  آیا؟؟؟...  آیا؟؟؟... ؟؟؟

...........................................
شنیدم در ایام جنگ جهانی، زمانی که کشور ما دچار قحطی شد،
مردم تا مدتی پس از قحطی، سر سفره، نان را می بوسیده اند ...
خودم، تا مدتی پس از زلزله دهشتناک بم، شبها با حالت خاصی به رختخواب می رفتم
پیش خود می گفتم، آیا خیلی بعید است که وقتی چشمم را وحشت زده باز میکنم،
سقف در حال فروریختن بر سرم باشد؟... اما پس از مدتی، به کلی یادم رفت...
باز شدم همان قبلی... همان غفلت و ...

خدایا، ما در عافیت و نعمتت غرقه ایم، خودت را و نعمتهایت را به ما بنمایان،
که سخت در غفلت فرو رفته ایم...
خدایا، ما قادر به شکرگزاری نعمتهایت نیستیم، خودت از جانب ما، از خودت تشکر کن
که جز تو هیچ کس نتواند....
خدایا، عافیت! خدایا عافیت در دین، دنیا و آخرت، فقط همین.

یا علی مدد


بهانه ای برای دوستی...

بنام خدا

سلام بر همه عزیزان.
دیشب بیش از نیم ساعت تلفنی با جناب آقای مصطفی امیری صحبت کردم. ایشان هنوز هم اصرار داشتند که هیچگونه عمدی در کار نبوده و بدون هیچگونه اطلاع قبلی اقدام به راه اندازی سایت پارسی بلاگ دات آی آر نموده اند. بنر تبلیغ طراحی قالب هم توسط یکی دیگر از دوستانشان در سایت گذاشته شده و آنها به لوگوی پارسی بلاگ در آن، توجه نداشته اند.
من هم متقاعد شدم که ایشان و دوستانشان قصد هیچگونه سوء استفاده، جعل و یا امثال آن نداشته اند و تنها از وجود چنین سایتی بی اطلاع بوده اند. من ازین بابت که دوستان بطور ناخواسته مورداتهام قرار گرفتند متاسفم، اما آنها هم بپذیرند که این اتفاق بسیار نادرو کم سابقه است و احتمال عدم اطلاع شما بسیار بسیار کم بود. لازم می دانم این مطلب را حتماً برای شما بنویسم و از همه عزیزان هم درخواست کنم که آرامش خود را حفظ کنند.
ضمناً ایشان قول دادند که ظرف مدت یک هفته، دامین پارسی بلاگ دات آی آر را به ما واگذار نمایند و ما هم متقابلاً از ایشان و دوستانشان رفع اتهام نمائیم که با این نوشته انجام شد.
من از متانت، ادب و برخورد صمیمانه و منطقی ایشان، خوشم آمد و امیدوارم در آینده هم بتوانیم برای هم دوستان و همکاران خوبی باشیم.


پارسی بلاگ تصادفی!

بنام خدا

سلام بر همه عزیزانم.

امروز موفق شدم با مسئول سایت پارسی بلاگ دات آی آر، تماس بگیرم و تلفنی با هم صحبت کردیم: آقای مصطفی امیری. مسئله ای رخ داد که اصلاً و ابداً برایم قابل پیش بینی نبود : ایشان از وجود سایتی با نام پارسی بلاگ دات کام، کلاً و به کرّات، بطور صادقانه اظهار بی اطلاعی نمود. من حتی چند بار با تاکید پرسیدم : یعنی شما واقعاً نمی دونستید همچین سایتی وجود داره و بیش از یک سال و چند ماهه که داره فعالیت می کنه؟ و ایشون باز گفتند نه!

به ایشان گفتم که برای ما مسئله ای نیست، که یک همکار جدید در خدمات وبلاگ داشته باشیم و این باعث توسعه و پیشرفت خدمات می شود، اما نام پارسی بلاگ، با توجه به پیشینه و سابقه و زحماتی که در این مدت مدید برای آن کشیده شده و اعتباری که کسب کرده ، از آن ماست و قانوناً و شرعاً ، دیگری حق فعالیت در این زمینه، با نام ما را ندارد. این مثل آنست که مثلاً کسی بیاید یک کارخانه جدید با اسم مثلاً صاایران تاسیس کند و خدمات الکترونیکی هم ارائه دهد.

البته یک مسئله هم برای من هنوز مبهم است و آن اینکه اگر واقعاً هم نمی دانستند که چنین سایتی وجود دارد، هیچوقت از خود نپرسیدند که این عبارت پارسی بلاگ، که در لوگوی مسابقه طراحی قالب است، و آنها در صفحه اصلی سایتشان آنرا گذاشته اند، از کجا آمده است؟ مشارکت پارسی بلاگ با این مسابقه با تماس جناب آقای شرفی مدیر سایت پرشین وبلاگ، و هماهنگی های لازم، انجام گرفته و لوگوی ما را هم در بنر تبلیغاتی مربوط به این مسابقه گذاشته اند. آنوقت این دوستان جدید پارسی بلاگ دات آی آر، این لوگوی تبلیغاتی را در صفحه اصلی سایتشان که پارسی بلاگ نام گرفته، گذاشته اند، بنری که لوگوی ما را در خود جای داده است! این به معنای آنست که مائیم این پارسی بلاگی که در لوگوی تبلیغاتی به چشم می خورد وگرنه گذاشتن این لوگو دلیلی نداشت. شما غیر از این برداشت می کنید؟

به هرحال خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که گفتند مسئله کاملاً اتفاقی بوده و با قول مساعدی که جناب‏آقای امیری دادند، ان شا الله به زودی مشکل فیمابین و سوء تفاهم پیش آمده، حل خواهد شد و نیازی به پیگیری مراحل بعدی نخواهد بود.

از همه دوستانی که در این موضوع، با ما ابراز همراهی و همدردی نمودند، خصوصاً جناب آقای مهندس علیرضا شیرازی، مدیر سایت بلاگفا، و جناب آقای مهدی بوترابی از مدیران سایت پرشین بلاگ تشکر و قدردانی می کنم.

التماس دعا از همه دلهای روزه دار


پارسی بلاگ جعلی

سوء استفاده از سرویس های وبلاگ : پارسی بلاگ، اولین هدف

متاسفانه با خبر شدیم که جدیداً یک سایت جعلی با نام پارسی بلاگ و با سوء استفاده از نام و اعتبار این سرویس دهنده ایجاد شده است. این سایت که با آدرس www.ParsiBlog.IR  ایجاد شده سعی کرده از عنوان پارسی بلاگ برای جذب کاربران خود استفاده کند. بدینوسیله سرویس پارسی بلاگ اعلام می دارد که سایت یاد شده، هیچ ارتباطی با سایت www.ParsiBlog.com ندارد و جعلی است.

 

آدرس خبر در خبرگزاری ایسنا :

http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-596191