سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیر پارسی بلاگ

نوشته های پراکنده مدیر سایت

شباهتهای آلودگی هوا و اوضاع فرهنگی ما

بنام خدا
این روزها زیاد صحبت از آلودگی هوا در کلان شهرهاست. واقعیت آنست که فرهنگ نیز مانند اکسیژن در شریانهای جامعه جریان دارد و ازینرو میتوان شباهتهایی در وضعیت آنها برشمرد. هر چند بحث جای کند و کاو جدی دارد، بنده سعی میکنم با نگاهی بعضاً طنزگونه به شباهتهای آلودگی هوا و اوضاع فرهنگی جامعه بپردازم.

  • فرهنگ و هوا، هر دو رکن حیات و بقا و نشاط جامعه است.
  • هر دو وقتی آلوده شوند، جامعه را از نفس می اندازند.
  • فرهنگ جامعه و آلودگی هوا، هر دو رسماً متولی خاصی ندارد.
  • اکثر دست اندرکاران فرهنگ و آلودگی هوا، خود منتقد هستند و سیاستها و عملکرد بقیه را بیشتر مقصر می دانند.
  • فرهنگ و آلودگی یک روزه به این وضعیت در نیامده و یک روزه هم اصلاح نمی شود.
  • برنامه ریزی خاص بلند مدت برای بسامان شدن اوضاع هر دو سراغ نداریم. بیشتر کارها اقتضایی است.
  • هر دو مستمسک خوبی برای شعارهای انتخاباتی است.
  • هم فرهنگ و هم آلودگی هوا، بی صدا و خاموش قربانی می گیرند.
  • اولین قربانیان هر دو، طبقه ی آسیب پذیر جامعه هستند.
  • هر دو گاف زیاد دارند، یکیش البته پیداست، صد تاش ناپیدا.
  • فرهنگ و آلودگی هوا هر دو منابع تولید مشخص دارند ولی بخاطر مسائل غیررسمی، معمولا سرچشمه های تولید بعنوان عامل اصلی راه حل، در صدر توجه نیستند و خروجی ها بیشتر دیده می شود.
  • آلودگی هوا و نابسامانی فرهنگی، هر دو تقریبا از دهه شصت به بعد مسئله ای جدی شدند.
  • در بی اعتنایی یا قرائت خاص داشتن از فرهنگ و آلودگی هوا، از دولت سازندگی به بعد تقریبا همه دولتها به رغم اختلافات عمیق دیگر، تقریباً مشابه عمل کردند.

شما هم شباهتهای دیگری سراغ دارید؟


رایحه خوش دین

بنام خدا
خدا خیر بدهد و توفیق بدهد و حفظ کند
باعث و بانی این بخشنامه تفکیک جنسیتی را در شهرداری تهران
اگر خود آقای قالیباف هستند یا مشاورانشان یا هر که
و همچنین به حامیانش از قوه قضائیه و شورای شهر گرفته تا حتی علی آقای مطهری
بعد از مدتها
از گوشه ی از دستگاه عریض و طویل ... دولتی
رایحه خوش دین
استشمام شد
فعلا که بد جوری آب در لانه مورچگان ریخته
خدا کند تبدیل بشود به یک جریان

رایحه خوش دین
عکس از +


حسینی بودن یا حسنی بودن

بنام خدا
وقایع رخ داده برای برنامه دوست داشتنی سمت خدا که چندین سال است از شنبه تا چهارشنبه حدود 13:30 تا 14:30 روی آنتن شبکه سه سیما می رود و طیف وسیعی از مخاطبان از قشرهای مختلف جامعه را به پای تلویزیون می کشاند، دلهای مومنین را آزرده کرده و تشویش و نگرانی در مورد سرنوشت این برنامه و سمت و سوی آینده آن کم و بیش در جامعه دیده می شود.
امشب به نوشته ای تامل برانگیز با عنوان سمت خدا و کشیدن گوش دستگاههای فرهنگی برخوردم که در نوع خود نکات جالب توجه و تامل برانگیزی داشت و انگیزه ای شد تا نظر شخصی خودم را در این موضوع بیان کنم.
بنابراین به دوستان توصیه میکنم قبل از خواندن نظر بنده، اصل نوشته را مطالعه نمایند.
اما نظر بنده بطور خلاصه :
گاه در بستر تاریخ با جدال حق و باطل بصورت صریح و بی پرده مواجه می شویم. در این معرکه تکلیف حق گرایان و باطل گرایان کاملاً مشخص است.
مسئله آنجا بغرنج و پیچیده و مشکل می شود که معرکه ای تشکیل شود و طرفین هیچکدام حق مطلق یا باطل مطلق نباشند. هر دو بهره ای از حق و حقیقت دارند و البته نه به میزان کاملاً مساوی.
و هنگامی بر پیچیدگی و حساسیت آن افزوده می شود که در حاشیه ی این معرکه بی گناهان بسیاری آسیب ببینند و ترکشهای ناخواسته از این جدال بر جسم و جانشان نشیند که گاه قابل جبران نباشد.
در چنین شرایطی مومنین در آزمونی بسیار دشوار قرار می گیرند. از طرفی نمی خواهند و نباید از حقی که در دست و زبان و دلشان دارند بگذرند و از سویی نمی خواهند مصالح عالیه ای که در حاشیه ی این معرکه حضور دارد آسیبهای جدی ببیند.
به عبارت دیگر، بین حسینی بودن یا حسنی بودن (علیهما السلام) می مانند.
تصمیم دشوار این مرحله، تطبیق شرایط و قضاوت در مورد مصالح و مفاسد است و فقط کسانی که در متن معرکه اند میتوانند مسئولیت چنین تصمیم سنگینی را بر دوش بگیرند.
...
در مورد نوشته ای که در بالا به آن اشاره شد، نگارنده محترم تلویحاً نتیجه گیری نموده اند که مناسب ترین راهکار برای کم کردن فاصله ارزشهای انقلاب اسلامی از واقعیتهای جمهوری اسلامی، کشیدن گوش دستگاههای فرهنگی به سمت این ارزشهاست.
به نظر بنده میتوان قبل از مرحله کشیدن گوش هم مراحل دیگری تصور کرد. فکر می کنم کشیدن گوش مربوط به شرایط وخیم تری است از آنچه فعلاً در آن هستیم. شکر خدا ما با نفی صریح ارزشها در دستگاههای فرهنگی مانند صدا و سیما مواجه نیستیم و اگر انتقادات بحقی هم میشود، از کوتاهی ها، مسامحه کاری ها و احیاناً نواقص مدیریتی در عرصه کلان فرهنگی است. به عبارت دیگر ما الان در شرایط جنگ و حتی در شرایط مشاجره هم نیستیم. در شرایط انتقاد دلسوزانه و آگاهی بخشی فعالانه هستیم.
به اعتقاد بنده اگر در شرایط جنگ، باید شمشیر به صورت خصم کشید، در شرایط مشاجره گوش طرف مقابل را گرفت، اما در شرایط انتقاد دلسوزانه و آگاهی بخشی فعالانه بایستی دست طرف را مهربانانه گرفت و با او گفتگوی صرح و دوستانه داشت.
در شرایط فعلی و با توجه به مصالح عالیه ای که ممکنست دستخوش آسیب بشوند و برکات فراوانی که از رهگذار پرداخت هنرمندانه و دینی این برنامه خوب در این چند سال به مومنین می رسیده و ممکنست این سفره پر برکت جمع گردد که محرومیتی جبران ناپذیر است،
با توجه به مصالح فوق که غیر قابل انکار است، و دیگر حواشی کار، بنظر می رسد شرایط کنونی حسینی نباشد و با اقدام حسنی (علیهما السلام) بتوان ضمن حفظ و تقویت مصالح عالیه، در طول زمان راه را برای اقدامات اصلاحی بعدی در چارچوبی محکم تر هموار نمود.

والعاقبة للمتقین


آغوش خدا

بنام خدا
گفت :
بعضی وقتها، وقتی مشکلات خیلی بهت فشار آورد
یهو، خودت رو بنداز تو بغل خدا
حس کن غرق شده ای در آغوشش
وخاطرت جمع جمعه که
اونجا، جای اطمینان و آرامشه،
هیچ نگرانی دیگه نیست، هیچ دلهره ای دیگه نیست...
بعد، یواش یواش یاد بگیر
همیشه
همیشه
چه خوشحال باشی، چه ناراحت
خودت رو در آغوش خدا ببینی و حس کنی
تو در آغوشش هستی
آغوش مهربانش
فقط کافیه باور کنی
باور


انتشار برنامه اندروید نور مطهر

بنام خدا
به لطف خداوند متعال و عنایات اولیای کرامش علیهم السلام، پس از چند ماه تلاش، امروز برنامه نور مطهر (رایگان، مخصوص سیستم عامل اندروید) بصورت رسمی در پارسی بلاگ (در همین وبلاگ)  و نیز در برنامه بازار (در گوشی ها و تبلت های اندرویدی) منتشر شد.

این برنامه حاوی 72 جلد از کتب گرانقیمت استاد بزرگ شهید مطهری است که بصورت رایگان ارائه شده و به سهولت امکان مطالعه آثار و جستجو در آنها را به شما می دهد و برنامه ای مفید برای طرحهای مطالعاتی آثار استاد شهید خواهد بود.

فهرست آثار بر اساس سیر مطالعاتی از آسان به مشکل، در دسترس است و همه می توانند بر این اساس، شروع به مطالعه کتب استاد شهید نمایند.

نمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادینمایش تصویر در وضیعت عادی

برای بارگذاری برنامه اینجا را کلیک کنید.


آب را بر کاروان بسته اند

بنام خدا
آب را بر کاروان بسته اند
صدای گریه و زاری بچه ها به گوش می رسد
عرصه تنگ شده است
گروهی خسته شده اند
پشیمانند از اینکه در این کاروان اند
زیر لب گلایه می کنند، اما رویشان نمیشود بگویند غلط کردیم با این کاروان یا علی گفتیم
زمزمه ی سازش سر می دهند
به زبان با امیر کاروانند، اما دلشان چیز دیگر می گوید
و سوی نگاه و حرکت دستشان به جای دیگر اشاره دارد
هم خودشان هم همفکرانشان، خسته اند از مقاومت
حتی پشیمانند از مقاومت
زیر گوشی از همفکرانشان می پرسند : غلط کردن را با چه غینی می نویسند؟
حتی می توانند با صد آب و تاب و آیه و روایت، ثابت کنند که باید تسلیم شویم
با صد آیه و روایت ماهرانه می توانند کار را به جایی برسانند که دیگر
فقط و فقط نامی از آیه و روایت بماند، همین کافیست.
همین دین حداقلی. بس مان است.
آخر مردم خسته اند. مردم دیگر تاب و تحمل تشنگی ندارند
مگر نمی بینید آب را بر کاروان بسته اند
دلشان غنج می زند که توافقی کوچک با شیطان بزرگ به دست آید
همه اش هم بخاطر تشنگی نیست.
دلشان مایل به آنطرف شده.

امان از دل...
دل که هوایی شد دیگر کار سخت می شود.

امام خمینی محاصره
مبدا تصویر



در گوشه ای دیگر
کاروانیان اما
خسته و زخم خورده
خسته و خون داده و خون جگر خورده
خسته و زهر خیانت و نامرادی چشیده
اما مقاوم وصبور و ثابت قدم
همچنان محکم ایستاده اند
بر سر پیمانشان با امامشان
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ
در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‏آیند [و مى‏گویند:] «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید. (سوره فصلت آیه : 30)
 رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
 «پروردگارا، بر [دلهاى‏] ما شکیبایى فرو ریز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر گروه کافران پیروز فرماى.» (سوره بقرة آیه : 250)

پی نوشت : این یادداشت در آستانه ی یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری (خرداد 92) نوشته شده است.


درد ماندن، درد رفتن...

بنام خدا
دیروز عصر، از موضوعی اطلاع یافتم که هنوز تلخی ذائقه ام از شنیدنش برطرف نشده. با خبر شدم یکی از دوستانم که دارای شغل و جایگاهی حساس است، تصمیم به فروش منزل و ورود به عرصه ساخت و ساز دارد.
در مورد حساسیت شغل او همین بس که بگویم در بعضی موضوعات بسیار مهم افرادی هستند که بخاطر تخصص، علایق  و ویژگی های شخصی، در نوع خود یکتا و یا انگشت شمارند و آب و خاک مظلوم و صبور ما باید سالها بگذرد تا چنین فرزندانی را با چنین ویژگیها و تخصصهایی و در چنین جایگاههایی به خود ببیند.
دوست مورد نظر یکی از اهمین افراد است.
صد البته ندیده و ندانسته، با کمال اطمینان می گویم چنین افرادی تقریباً همیشه قدرشان درست دانسته نمی شود. چه بسا توسط بعضی آدمهای حقیر نادان در اطرافشان، در محیط کاریشان تحقیر شوند، رنجیده شوند، به آنها ظلم شخصیتی، اعتباری، مالی، حقوقی بشود و هزار و یک مشکل ریز و درشت برایشان درست کنند جوری که از صدر تا ذیل تشیلات متنفر بشوند.
همه این مرارتها هست، اما من معتقدم در مملکت ما اگر سنگ روی سنگ بند است و با وجود همه مسائل داخلی و خارجی که داریم، جریان کار و زندگی با همه سختی ها برقرار است، به برکت اخلاص و مظلومیت و کار ایثارگرانه ی این گروه اندک است که شکر خدا در گوشه و کنار کشور ما، در همه کارها چنین آدمهایی هر چند بسیار کم، ولی وجود دارد.
فرض کنید در یک روستای دور افتاده ی محروم، یک مرکز بهداری فقط داشته باشیم، و یک نفر آنجا باشد که همه دردهای مردم ده را بشناسد و هر که هر چه اش شد، وقت و بی وقت بیاید سر وقت او، و او هم با چند تا قرص و شربت دردهای اهالی یک روستا را التیام بخشد و یا لااقل به تاخیر اندازد تا به شهر و بیمارستان برسند. می دانید که چه مسئولیت سنگین و طاقت فرسایی است این کار و صدالبته انتظار سکه روی سکه گذاشتن و ماشین و خانه عوض کردن هم از این شغل نمی توان داشت. مگر روستایی هایی ها چقدر پول دارند که به این آقا بدهند؟
حالا فرض کنید برای این آقا یک موقعیت کم دردسر تر و پردرآمدتر در شهر پیش آمده. چه باید بکند؟ برود یا بماند؟
او خوب می داند که اگر از این ده برود، کسی نیست جایش را پر کند، اگر هم کسی بیاید مثل او نمی تواند به درد مردم برسد.
از طرفی هیچ شرع و قانونی هم نمی تواند او را از رفتن منع کند.
این مقال، دیگر جای استدلال به شرع و قانون نیست.
اینجا جای دغدغه است، جای دلهای سوخته است. جای همتهای بزرگ و عطشهای سیری ناپذیر برای خدمت است.
اینجا جای دلهای وسیع به وسعت دنیاست. اینجا جای نگاههای پدرانه و مسئولانه است به همه، حتی به آنهایی که تو را نمی بینند، به تو ظلم می کنند، قدر تو را نمی دانند...
...


منبع تصویر


خدا به ما صبر بدهد، به ما استقامت بدهد، که با کم و کاستیها بسازیم، که پول بیشتر زیر زبانمان مزه نکند، که مال اندوزی وسوسه مان نکند، که سعی کنیم فقط و فقط برای او و در راه خدمت به او و بندگانش باشیم و با اندکی که به ما می رسد، بسازیم و قناعت کنیم و دلخوش به فضل و رحمتش باشیم که فرمود : قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون... (سوره مبارکه یونس آیه 58)
...
دیروز عصر آخرین قسمت از سریال دکتر قریب از شبکه 4 سیما پخش شد. به روان پاک این مرد بزرگ درود می فرستم. او به راستی مصداق کاملی از یک همت بزرگ و یک عطش سیری ناپذیر برای خدمت به بندگان خدا بود. حشره الله مع اولیائه. آمین.