سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیر پارسی بلاگ

نوشته های پراکنده مدیر سایت

مهندسی قدرت در 1984

بنام خدا

1984نام 1984 را اولین بار، حدود دو سال قبل، در اردوی طهورا (+) شنیدم، از زبان دکتر علیرضا موذن. تاکید داشت که رمان بسیار مهمی است و حتماً آن را بخوانید. حدود ده سال قبل، درخوابگاه دانشجوئی دوستانم در تهران، به رمان مزرعه حیوانات برخورده بودم، و البته در کمتر از 24 ساعت تمامش کردم. شاهکاری بود، که به گونه‌ای حیرت انگیز، در عالم حیوانات، به تجزیه و تحلیل یک انقلاب، به مثابه یک مدل، پرداخته بود. به عبارت دقیق تر : مهندسی انقلاب. اگر تاریخ خلق اثر، دهها سال قبل نبود، آدم فکر می‌کرد توسط نیروهای اوپوزیسیون و اصطلاحاً قلم به مزدهای آنطرف آبی، نوشته شده باشد. گو اینکه، بعد از انقلاب اسلامی هم ظاهراً کتاب ممنوعه ای بوده.

چهار پنج روز قبل، رمان 1984 را دست گرفتم و امروز صبح، آخرین برگ از ترجمه‌ی فخیم جناب صالح حسینی، از این کتاب را به پایان بردم. رمانی جالب توجه و تفکر برانگیز، با ترجمه‌ای عالمانه، دقیق و آموزنده. خلق و بکارگیری بعضی واژه‌ها و تعابیر توسط مترجم، تحسین‌برانگیز بود. جرج اورول این رمان را در سال آخر زندگیش، 1949 در سن 47 سالگی نوشت که درطی آن به گونه‌ای، چهره‌ی جهان سال 1984 را پیشگویی نمود. این اثر همیشه بین ده رمان برتر قرن بیستم شناخته شده‌است.

در روزهائی به سر می‌بریم که رقابتهای ریاست جمهوری دهم، روز به روز شدت می‌یابد و تلاشی چشمگیر بین آقایان احمدی نژاد، رضایی، کروبی، موسوی و طرفدارانشان برای تصاحب قدرت اجرائی و مدیریتی کشور در جریان است و این، شاید زمان مناسبی است برای خواندن 1984.

جرج اورول، اگر در مزرعه حیوانات، به مهندسی انقلاب پرداخته، در 1984، پا را از آن فراتر گذاشته و به مهندسی قدرت رسیده است. به گونه ای مبهوت کننده، ماهیت و مفهوم قدرت را موشکافی می‌کند و ذات پنهان آنرا هر چه عریان‌تر در برابر دیدگان خواننده به نمایش در می‌آورد.

دنیایی خاکستری و دهشت‌آور را تصویر می‌کند، که بر اساس ساز و کار بقا و جاودانگی قدرت طراحی شده. قدرت حزبی حاضر، فقط امکانات مادی را نمی‌خواهد، فقط اطاعت بی چون و چرای آدمها را نمی‌جوید، پنجه در فکر و جان آنها می‌اندازد و روح آنان را نیز به تسخیر می‌طلبد.

جرج اورولدراین دنیا، هیچ‌کس در هیچ‌جا تنها نیست، همیشه، همه، تحت نظرند، با دستگاهی بنام تله اسکرین. همان که دکتر موذن (البته با مسامحه) ظهور امروزی آن را در اینترنت و گوگل می‌دید. تله اسکرین دستگاهی‌است گیرنده و فرستنده‌ی صوت و تصویر که در همه جا، حتی دراتاق خواب آدمها هم وجود دارد.

در این دنیا، گذشته و تاریخ را قدرت تعیین می‌کند. هیچکس زمان دقیق را نمی‌داند.  روزنامه‌ها، کتاب‌ها و آرشیوها، همیشه در حال تصحیح و بازنویسی هستند. وقتی، با اراده‌ی قدرت، به ناگاه دشمن و تعریف دشمن، دگرگون می‌شود، همه‌ی روزنامه‌ها، کتب و آرشیوهای قدیم و جدید، از نو بازنویسی و چاپ می شوند.

در این دنیا، قرار نیست کسی بتواند فکر کند. زبان، هر چند وقت یکبار سبک می‌شود. واژگانش را کم می‌کنند تا به تدریج، آدمها مفاهیم را فراموش کنند، نخواهند فکر کنند و نتوانند تصور کنند. آدمها باید فقط کار کنند. کسی حق ندارد چیزی جز آنکه حزب تعیین می‌کند، بخواند و حتی بنویسد.

در این دنیا کسی حق ندارد با ناظر کبیر (یا برادر بزرگه) مخالفت کند. حتی حق ندارد فکر مخالفت به سرش بزند. حتی اگر چهره‌اش را تله اسکرین، دلخور نشان دهد، بازخواست خواهدشد. اینجا حتی کسی حق ندارد به برادر بزرگه، مهر نورزد. اینجا اگر مادری، در خواب و بی اراده بگوید مرگ بر ناظر کبیر، فردا صبح دختربچه‌اش، او را به پلیس اندیشه معرفی خواهد کرد. حداقل مجازاتش، 25 سال حبس در اردوگاه کار اجباری است، و مادر بی گلایه، از اینکه دختری اینچنین تربیت کرده، به خود می بالد!

دراین دنیا، بعضی آدمها به ناگاه، سر به نیست و یا اصطلاحاً تبخیر می‌شوند، بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. این یک امر کاملاً عادی و پذیرفته شده است. روابط زناشوئی، ادای وظیفه‌ای مکروه و بدون لذت، به حزب است برای تولید نسل، و میل جنسی به هر قیمت باید سرکوب شود.

و بالاخره، در این دنیا، کسی حق ندارد، حتی کلمه‌ی خدا را جائی بکار برد. اینجا فقط، قدرت، خداست، حزب، خداست.

سرتان را درد نیاورم. خلاصه که دنیای دهشتناکی است. فکر می‌کنم فیلم ماتریکس، به گونه‌ای، نسخه‌ی قرن بیست و یکمی از رمان 1984 باشد(+). دنیای نرم افزاری زندگی که حتی خود مردم خبر ندارند برنامه شان، توسط گروهی دیگر نوشته شده و دارند زندگی را برایشان شبیه سازی می کنند.

اعتراف می‌کنم، وقتی 13سال قبل، رمان سینوهه را خواندم، قدر خدائی که می‌شناسیم و دینی که داریم، را بیشتر دانستم و الان هم با خواندن این کتاب، بیشتر قدر تعالیم پیامبران خدا را می‌دانم.

قدرتی که انبیا گفته اند، و سیاستی که دین بر آن پای فشرده و بالاخره تئوری ولایت و تعریف توام با عدالتی که از قدرت و ساز و کار آن، در جامعه‌ی اسلامی در دست داریم. قدر همه ی اینها را خوب می‌دانم. بهتر می‌دانم.

به شما هم توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانید.

- متن انگلیسی کتاب
- + و + درباره این رمان.