من وکیلم...
بنام خدا
آهسته آهسته داره بوی انتخابات و شور و هیجانهای اون شنیده میشه.
هوس کردم، شعری طنز بگویم در اوصاف بعضی از مجلسیان، باشد که قبول افتد و در نظر آید.
(با کسب اجازه از خواجه، که از وزن و ردیف و حال و هوای غزل ایشان مدد گرفتیم)
من وکیلم...
من وکیلم، من که در این خانه خدمت میکنم
در بهارستانم اما کار دولت میکنم
از شما افتان و خیزان قول و امضا می خرم
با رفیقان بهر کسب رای، خلوت میکنم
تا به چنگ آرم من آن کرسی سبز دل رُبا
بازبان سرخ، عالم را ملامت میکنم
بس که دارم کار بحث انگیز در بیرون صحن
دیگر اینجا کی برای رای فرصت میکنم؟
مرد طوفانم ولی البتّه گاه از مصلحت
باد اگر آید ز سمتی، من حمایت میکنم
صحن مجلس فرش سبزی هست کانجا دم به دم
می نشینم با رفیقان، کار راحت میکنم
گه کشاورزان به یاد آرم گهی تجار قند
گاه پیگیری ز کار اهل صنعت میکنم
گه به نطقی آتشین رسوا کنم جمعی و گاه
بهر حفظ آبرو در دم، شکایت میکنم
آه از آن عکاس بی رحم، آه ازین دوربین که هست
دام آن صیاد و من او را نصیحت میکنم
هرکه را باشد شعاری در ترافیک پیام
از رسالت گر نشد، رو سوی همت میکنم
من تخصص دارم اندر هرچه خواهی، لاجَرَم
در همه احوال این عالم دخالت میکنم
گر به سیما، انتقادی دارم از ساعت شنی
حاجی عزّت را خبر از مکر شوکت میکنم
وقت تعطیلات مجلس، چون به شهرم می روم
جای تدبیر و عمل، یک ریز صحبت میکنم
گرچه می گویند کار ما نظارت کردنست
در عمل، گاهی به جای آن، صدارت میکنم
حرف بسیارست و من پیمانه ام لبریز شور
لیک، فعلاً با همین حلوا قناعت میکنم
کاش مجلس، با مدرس پر شود، آنگاه من
شعر شیرین با لبی خندان کتابت میکنم
یاعلی
پی نوشت : سرور عزیزم، جناب آقای مخبر، شعری در پاسخ به این شعر سروده اند که می آورم :
خواستم چیزی نگارم در جواب شعر تو
خواستم با تو بگویم :کز تو حیرت می کنم !
هم مدیر سایت و هم از اهل دفتر بوده ای
هم به جمع شاعران روی تو رؤیت می کنم
این همه فنّ و هنر ! جداً تعالی الله ز تو
من ندانستم چگونه ؟! با که ؟! صحبت می کنم
آن وکیل شعر تو شاید یکی چند تا بود
نه همه اهل وکالت ! چون که فکرت می کنم
برخی از آنان خدا را شاهد خود دیده اند
در دل خود برخ دیگر را سیاست می کنم
لیک از آن جایی که خود در نزد حق شرمنده ام
حفظ انصاف و متانت را رعایت می کنم
نه بدان معنی که در تو چیزی از انصاف نیست
کز چنین حرفی بس احساس خجالت می کنم
بلکه با رفتاری از روی طریق معتدل
هم تو را و خویشتن را نک حمایت می کنم
با زبان رأی خود در روز خوب انتخاب
با تو در کار سیاست هم دخالت می کنم
گر چه یک بار استفاده کرده ام از قافیه
بار دیگر از نظام خود حمایت می کنم
شعر تو نطق مرا هم وا نموده ، وین عجب
وزن شعر از خواجه و سبک از تو غارت می کنم .
از ایشان و لطفشان ممنونم، اما پاسخ من (البته جاداشت به شعر پاسخ بگویم، اما شرمنده، فعلاً کوپنم تمام شده): بنده هم نظرم این نیست که همه وکلا اینطورند، زبان طنز در هرصورت تلخ و گزنده است و وقتی به این عرصه می پردازیم، طبیعتاً منظورمان همه مصادیق نیست، بلکه مانند کاریکاتور در تصویر، بعضی بخشها بزرگ می شود. یا علی.