سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدیر پارسی بلاگ

نوشته های پراکنده مدیر سایت

شبهای علی...

سلام.

شام شهادت حضرت مادر است، مولا امیرالمومنین در کنار مزارش اینگونه نوحه سرائی می کند :

ای رسول خدا ، از جانب من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرودآمده ، و به سرعت به تو ملحق شده است، سلام ...

ای پیامبر !... از فراق دختر برگزیده و پاکت پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته 000  اما پس از روبروشدن با مرگ و رحلت تو هر مصیبتی به من برسد کوچک است  [ فراموش نمی کنم ] با دست خود تو را در میان قبر قرار دادم ، و هنگام رحلتت سرت برسینه ام بود که قبض روح شدی فانا لله و انا الیه راجعون : پس ما از آن خدائیم و به سوی او بازمی گردیم . [ ای پیامبر ] امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون بازداده شده و گروگان را بازپس دادم اما اندوهم همیشگی است و شبهایم همراه بیداری، تا آندم که خداوند سرمنزل تو را که در آن اقامت گزیده ای برایم انتخاب کند .

 به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امتت در ستم کردن به وی اجتماع کرده بودند... سرگذشت وی را از او بی پرده بپرس ... و چگونگی را از وی خبر گیر ... وضع این چنین است، در حالیکه هنوز فاصله ای با زمان حیات تو نیفتاده و یادت فراموش نگردیده... سلام من به هر دوی شما باد... سلام وداع کننده نه سلام کسی که یا خشنود یا خسته دل باشد...

 اگر از خدمت تو بازمی گردم از روی ملالت نیست، و اگر در کنار قبرت اقامت گزینم نه به خاطر سوءظنی است که به وعده نیک خدا در مورد صابران دارم ...

یا علی جان، سرت سلامت