صاب خونه ... یا الله
بنام خدا
.... شما بفرمائید....
نه.... نمیشه، شما اول.... سمت راست ....
بسم الله....
صاب خونه.... یا الله.... ما اومدیم....
آقا مثل اینکه سفره تو اون یکی اتاقه... بفرمائید...
صاب خونه .... یا الله ... ما اومدیم ها، تشریف دارید؟
....
به سمت اتاق مهمونی حرکت کردیم و رفتیم نشستیم صاف سر سفره....
همه بودند، رفقا ... آشنایان، بقال سرکوچه... همکاران و دوستان اینترنتی، نون خشکی محلمون...
همه بودند...
صاف نشستیم سر سفره...
سر سفره خیلی چیزها بود...
اما...
پیش از اینکه شروع کنم به صرف غذا، توصورت یه آقائی که روبروم نشسته بودند خیره شدم...
خیلی صاف و زلال بود، مثل آینه ... انگار خودم رو تو صورتش دیدم...
یه نگاهی انداختم به سر و ضع خودم...
عجب! این چه وضعی است؟ چه شرمندگی بزرگی...
چرا من با کفش اومده ام سر سفره؟ اوه... چقدر هم کفشهام کثیفه....
حیف این فرشهای گرانبها که با کفشهای کثیف من آلوده شد....
....
دستهام چقدر سیاه و کثیفه! من با این دستها میخواستم غذا بخورم؟
عجب بی حواسی هستم من! لباسهام.... اینا چیه پوشیدم اومدم مهمونی؟
کاش کسی نبینه منو با این اوضاع...
خوشبختانه کسی حواسش به من نیست...
زود پاشم برم تا آبروم نرفته...
اومدم برم که دم راهرو یه آقائی با کمال ادب گفت : کجا تشریف می برید آقا؟
گفتم شرمنده، باید برم، راستش... یهوئی آمدم، آمادگی نداشتم، سر و وضعم مناسب نیست...
با اجازه تون مرخص بشم، ایشالا یه فرصت دیگه خدمت می رسم...
اون آقا گفت : اصلا نمیشه، صاب خونه اتفاقا خیلی دوست دارند شما هم تشریف داشته باشید
شما مهمان ویژه هستید... گفتم من؟؟؟ جدی میفرمائید؟؟؟ آخه با این وضع که نمی تونم. شرمنده ام...
گفت : مشکلی نیست، بفرمائید اون اتاق، هم لباس مناسب هست، هم میتونید نظافت کنید...
هر چه نیاز دارید اونجا هست، فقط حرف خروج از مهمونی رو نزنید که صاب خونه ناراحت میشن.
گفتم چشم، فقط یه سوال. گفت بله؟ گفتم صاب خونه رو میشه ببینم ؟
گفت حالا شما بفرمائید به سرو وضعتون برسید، بعد از مهمونی وقت ملاقات ایشونه...
........
........
........
فردا ، روز اول ماه مبارک رمضان، وعده ضیافت خداست...
خدایا، ما را ببخش و پاک وارد ضیافتت نما. به ما توفیق توبه و انابه خالصانه و ناب در این ماه بده.
هر چه به خوبانت میدهی، با فضل و کرمت به ما هم بده.
وعید فطرکه موعد دیدار دوستان توست، ما را هم به ملاقاتت بخوان...
آمین، یا رب العالمین...