سلا به آقاي مدير!

نقط بي رحمانه شما در رابطه با محسن نامجو را اصلا نمي توانم بپذيرم! خواندن حافظ او لودگي نيست او قرائت جديدي است كه شايد كه نه حتما بيشتر به دل اين نسل نشته سات و حافظ را با او شناخته اند! حافظ را هم منحصر به خود نكنيد!

برادران گمنام امام زمان قبل از اين ها به فرياد شما رسيدگي كرده اند نيازي به داد دوباره شما نيست! اطمينان داشته باشيد به خبرم!

نامجو فرياد معترض نسل ما است! هر ترك او آواي از جان و دل و مرحمي از اين نسل است ! چه آن وقتي كه از حافظ مدد مي گيرد چه آن وقتي كه ازكتاب آسماني هردو! در برگيرنده مفاهيم آن است! تابويسم را كنار بگزاريد از شما بعدي بود اين نگاه...

قصه ي موسي و شبان رو خوندي؟

سلام

من بازم پيشنهاد دارم اگه مي خواي بگم .

البته مي دونم خيلي از اونا مشكل هستند اما براي داشتن يه ميزبان وبلاگ قدرتمند و پر بازديد داشتن اونا لازمه .

به اميد روزي كه بتوانيد با وردپرس رقابت كنيد.

با سلام مجدد و عرض تبريك امروز خدمت شما و اهل بيت اين چيه پارسي بلاگ و آرزوي هفته اي بهتر براي مديريت عزيز و اعضاي محترم آن .

بله متوجه دغدغه ي شما هستم و ارزش اين غيرت ديني شما برايم ارزشمند است ، منتها ضمن اينكه شما هم با محتوا كار داشتيد ، يعني با محتوي حرمت شكني آن ، يعني معناي حداكثر دورقمي مطلبي كه يك رقمش حرمت شكني باشد ، عرض بنده بيشتر اين بود كه مثلا عزيزي مثل همين برادر هاشمي زاده ي گرامي كتاب خدا را ول نكند برود سراغ مثلا حافظ قرآني كه ... .

خب كتاب الله را هم كه خودتان فرموده ايد جلو حرف زدن كسي را نگرفته .

فقط بد نيست گفته شود كه همين حرف زدن هم از اوست و بقول قران العظيم : من دون الله ، نيست .

يعني اگر كمي دقت كنيم مي بينيم كه هر حرفي ، حالا چه يك رقمي و چه حداكثرش هم دو رقمي ، كه بخواهيم بزنيم بحول و قوه ي اوست و مثل : فاتوا بسورة ... ، جز از خدا نيست .

حالا بماند كه آيا حرفي داريم كه در كتابش نيامده باشد ؟ در دل آخرين كتابش را عرض مي كنم .

بله برادر هاشمي زاده ، اميدوارم كه دل كتاب الله را نشكنيم ، نه بقول شما مثل خواجه ي شيراز را كه اگر هم حافظ قرآن باشد و با چهارده روايتش هم ، بازهم بقول معروف : چو صد آمد ، دل نود هم نشكسته .

مي داني برادر قضيه مثل چيست ؟ مثل اينست كه ما مثلا دل شخص اول مملكت را نشكنيم ، آنوقت دل شخص دوم و رسمي و رقم ديگرش غير رسمي آنرا هم نشكسته ايم .

سلام جناب آقاي فخري
من هم با اجازه ي شما و جهت اطلاع دوستان اين مطلبتون رولينک کردم

سلام دوباره،،،متشكرم كه به نظر من جواب داديد،،،حافظ براي همست...از كجا مي دانيد كه شما براي وكيل حافظ بودن لايق تر از خود ايشان باشيد؟يا اينكه شما بخواهيد قرآن را حفظ كنيد...اگر همين آدم بيشتر از شما حافظ بخواند ... و بيشتر از شما به قرآن اعتقاد داشته باشد چي؟!

سلام

خلاصه هر کس به طريقي ... اجنبي يه طور ... استکبار يه جور ... جاهلان هم به نوعي دل ادبيات غني ما را مي شکنند. دل حافظ را مي شکنند و آيا دل ما جز با دل حافظ و سعدي گره خورده است؟ حافظ که در هر گوشه اي از دنيا که کمي از شعرهايش را فهميده اند، او را ارج نهاده اند و تا آسمان هاي تجليل و تکريم بالا برده اند، در کشور و فرهنگ خود غريب است... گريه بايد يا خنده شايد؟!

ما را در غم خود شريک بدانيد.

بنام خدا

سلام آقاي مدير

واقعاً جاي تأسف دارد كه اين قبيل افراد آزادانه در يك كشور اسلامي به مقدسات ديني اهانت نمايند و كسي هم دم برنيارد .

واقعاً آخرالزمان شده و بايد فرياد برآورد كه آقا بيا !

پيشنهاد مي كنم طومار اعتراضي در پارسي بلاگ طراحي و طي فراخوان عمومي آنرا امضاء نموده و درخواست برخورد با اينگونه اعمال توهين آميز شود .

موفق باشيد .

التماس دعا

http://aghaejaze.wordpress.com/2008/08/12/saudi-court1/

بنام خدا. با سلام وتبريک نيمه شعبان. اينها هنر گند هستند نه هنر مند. با مطلب جديد به روزم. يا علي

ميدوني در مورد شما چي فكر ميكنم ؟

اينكه يك رانت خوار حكومتي هستي كه پولي مستقيما با حمايت مراجع قم گرفتي و وبلاگ پارسي بلاگو راه انداختي حيف نام پارسي كه روي وبلاگ يك مشت عرب پرست گذاشته شده بهتره به چماق بدست هايي كه در قم و تهران كم نيستند و اطرافت رو گرفتن بگي بريزن سر نامجو و اون رو تكه تكه كنند يا مثل بهاييان شيراز اون رو به درخت ببندند و زنده زنده آتش بزنند البته قبل از اينها بايد مثل 3 دانشجوي اميركبير در بند 209 زندان اوين حدود 1 سال شكنجه بشه شلاق هم يادتون نره

يك مشت وحشي از خدا بي خبر هستيد نگاه كن به كساني كه عضو پارسي بلاگ هستند متحجر ترين افراد جامعه رو دور خودتون جمع كردين

سلام عليكم مدير عزيز و گرامي

طبق معمول كه در صفحه ي خانگي رفتم سراغ اين چيه وب خوان ديدم كه بروز فرموده ايد .

اول همينجا باز هم بابت اين امكان تشكر كنم ، بابت وب خوان را عرض مي كنم ، بعد بروم سر مطب شما که نشانگر دغدغه ي شماست .

خب بنده اين چيز ها را گوش نمي كنم و خبر از قضيه ندارم كه قضاوت كنم .

بحسب فرمايش شما هم اول عرض كنم كه مسئله ي اين چيه مثلا عرفان با كتاب الله فرق دارد ، البته بازي با ادبيات و منجمله عرفان را عرض نمي كنم كه مثلا به تمسخر گرفت ، بلكه بعنوان خط قرمزي كه فرموده ايد عرض مي كنم ، بعد هم صرف نظر از اين به بازي گرفتنها مگر كتاب خدا هم خط قرمز است ؟!

اگر كسي حرفي دارد بفرمايد ؟ خود كتاب آمادگي خود را علام كرده براي هركه كه حرفي در رابطه با آن داشته باشد .

يعني مي خواهم عرض كرده باشم كه جلو حرف كسي را نمي شود گرفت با اين حرفها كه مثلا خط قرمز است ، فرق اسلام با اين چيه اديان من در آوردي مثل مثلا يهوديت ، نصرانيت ووو همين است .

اصلا معجزه ي آخرين پيامبر حرف است ، حرفي كه رو دستش حرفي نيست ، هست ؟ بفرمايند ، اين را ديگر گوش مي كنم .

راستي آيا به نظر شما آن مسئولهايي كه نام برده ايد و نام برده نشده ها هم تا شخص اول هم آيا خبر ندارند از قضيه ؟ مثل بنده ؟ يا خبر دارند و ...

بگذريم ، حالا كه مزاحم شدم مي خواستم ببينم كه فقط اين چيه وبلاگ و صفحه ي خانگي بنده است كه دچار مشكل شده ؟ آخه چند روزه كه دچار شده ، مثلا بعضي از صفحات آن باز نمي شود ، و مثلا نمي توانم مطلب جديدي بنويسم .

جناب آقاي فخري
من هم از شنيدن اين اجرا ناراحت مي شوم و برايم شنيدن اش آزاردهنده است. اما گمان نمي کنم دليل اش توهين آميز بودن اجرا باشد. دليل اش اين است که احساس مي کنم که غلبه ي ظاهر به معنا در اين اجرا بسيار شديد است و به همين دليل به ابتذال کشيده شده است. در واقع آقاي نامجو - احتمالاً با بي اطلاعي کامل از معاني قرآني - و تنها با نگاه تخصصي خود (که موسيقي است) به چند تلاوت مشهور (از عبدالباسط عبدالصمد و سعيد مسلم، که تلاوت اخير خود در بين علماي اهل سنت باعث جنجال شد) گوش داده و در آزمايش‌هاي موسيقايي خودش از اين‌ها استفاده کرده‌است. بواقع، اهانت‌آميز بودن اجراي نامجو، بيشتر از اهانت‌آميز بودن استفاده‌ي ظاهربينانه از قرآن نيست، که در هر حجله‌اي يک ضبط صوت مي‌گذارند و اين تلاوت‌هاي مشهور را در آن‌ها پخش مي‌کنند و عموماً شأن استماع قرآن (که سکوت است) رعايت نمي‌شود، به خصوص در سال‌هاي جنگ خاطرم هست که بس که اين تلاوت‌ها را (در مراسم و حجله‌هاي شهدا) مي‌شنيديم به گونه‌اي تنها آهنگ‌شان در خاطر مردم مانده بود و از معنا تهي شده بودند و بسياري از خانواده‌هاي شهدا -متأسفانه- به مرز نفرت از اين تلاوت‌ها رسيده بودند. با ارتحال امام خميني نيز همين بلاي تکرار بر سر تلاوت عبدالباسط عبدالصمد از آيات انتهايي سوره‌ي فجر آمد (يا ايتها النفس المطئنة...) اين تلاوت‌ها (و نه متأسفانه معناي قرآني و معنوي آيات تلاوت‌شده) به نوعي در ضمير و خاطره‌ي جمعي نسلي که در آن سال‌ها ميِ‌زيسته‌اند حک شده و در نتيجه آقاي نامجو که ظاهراً کار اصلي‌اش شکستن و بازسازي خاطرات جمعي آن نسل به شکلي ديگر است، در اين زمينه استثنا قائل نشده و متأسفانه نتيجه‌ي کار براي هر کس که با قرآن به شکل معنايي آشنا باشد مبتذل است - اگر چه پايه‌ي ابتذال در ظاهربيني‌ها و محدود کردن ارزش قرآن به تلاوت‌هاي آن گذاشته شده و بي‌اطلاعي آقاي نامجو نيز مزيد بر علت شده‌است.
در ضمن با آقاي ابوالفتحي هم تا حدي موافق‌ام. اگر اين آثار را نامجو شخصاً منتشر کرده بود به نظرم قابل پيگيري و بازخواست جدي بود.

سلام،،، اينكه يه اجرا مسخرس يا نه همش يه چيز نسبيه،،، شايد براي كسي اين اجرا اصلا توهين و تمسخر نباشه،،،شما كه خودتون رو وكيل مدافع حافظ نميدونيد ؟!؟!

سلام رفيق

اين آقا هر كي هست من يكي قبولش ندارم .. به نظر من هيچ چيزش جالب نيست