• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : من وكيلم...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + من 

    سلام بازم منم

    با تشكر از شما به خاطر داشتن اين وبلاگ زيبا

    ولي من يگ گله دارم و اون اينه كه در وبلاگ شما ابتدا نظرات بصورت خصوصي براي شما فرستاده مي‏شه بعد اونو روي پيامهاي عمومي مي‏ذارين

    آخه چرا؟

    پاسخ

    سلام. بخاطر اينست که برخي دوستان مسائل خاص مربوط به مديريت سايت و وبلاگشان را مطرح ميکنند که جنبه عمومي ندارد.
    + -- 
    --

    سلام

    ملت از اشعار فخري جان حمايت مي کنند

    پيش حق از بعضي از آن ها شکايت مي کنند

    قبل از اينکه وارد صحن بهارستان شوند

    از فلان و بهمدان يک ريز صحبت مي کنند

    تا به روي صندلي اما جلوسيدند ، حيف

    حرف را از ياد برده خواب راحت مي کنند

    قولهاي خود اگرچه مي رود از يادشان

    ليک با ماشين ماکسيما قناعت مي کنند

    با نظارت قهر مي گردند تا روز ابد

    جاي آن اما چه با مزه صدارت مي کنند

    گر بخواهم آنچه در دل هست گويم لاجرم

    کله ام بر سنگ کوبند و ملامت مي کنند

    ...........................
    ماهم افاضاتي در باب انتخابات داريم که به خواندنش مي ارزد

    سلام عليکم مدير
    وزين بود...بي شک.

    سلام

    بابا شاااااااااااااااااااااعر.

    بيست بود. شعر هر دو تاتون.

    موفق باشيد.

    يا علي

    بسم رب الشهدا والصديقين
    سلام عليکم
    خوشا آناني که بر بال ملائک نشستند و صفا کردند و رفتند
    به ما هم سر بزنين و اگر شد لينک کنين
    يا زهرا.س.
    ارادت.والله اومدم ديدم سياسي نوشتين سيد مارو بي خيال شين اصلا اين كامنت رو نديد بگيرين

    سلام عليكم مدير عزيز و گرامي .

    باز در منتخبين ديدم كه خدمت رسيدم ، همه رقمش را فكر مي كردم الا شعر بودنش را ، و في البداهه پاسخ برادر عزيزم حاج آقا مخبر را .

    به نام خدا

    سلام عليكم

    اميدوارم از پرحرفي و روده درازي من خسته نشويد. من هيچ قصدي ندارم جز عرض ارادت. اما چند نكته در ادامه گفتمان:

    1. به نظر من تفكيك شخصيت حقيقي و حقوقي در طنز و انتقاد كارگشا نيست. به هر حال وقتي گفته مي شود، رئيس جمهور چنان كرد، اين به شخصي حقيقي انصراف دارد.

    2. اگر خبري توسط رسانه هاي گروهي منتشر شده و علني شده است و به اصطلاح عيب كسي يا جمعي آشكار شده باشد، ما بايد به نحوي كه اشاعه فحشا نباشد و موجب آبرو ريزي مؤمن نگردد و با طي مراحل امر به معروف و نهي از منكر انتقاد كنيم. اما طنزپردازي و مسخره كردن وجه شرعي ندارد.

    3. طنز آن گونه كه تعريف كرده اند، مانند سگ است كه به هيچ آبي پاك نمي شود. در تعريف طنز آورده اند: «طنز واژه اي عربي است و در واژه به معناي مسخره کردن، طعنه زدن، عيب کردن، سخن به رموز گفتن و به استهزا از کسي سخن گفتن است.»(منبع). بنابراين ما طنز سالم ناظر به برادران ديني نداريم؛ اما ناظر به كافران لجوج آن هم منوط به برخورداري از يك فائده عقلائي داريم؛ چنان كه در قرآن كساني خر و سگ خوانده شده اند. اما در عين حال گفته شده است كه اگر طنز موجب شود كه آنان نيز مقدسات ما را به سخريه بگيرند، طنزپردازي درباره كافران لجوج نيز حرام است.

    4. طنز ناظر به شخصيت حقوقي مستلزم مسخره كردن فرد است يا جمع و در هر دو حال درست نيست. در قرآن آمده است كه نبايد گروهي گروه ديگر را مسخره كند. وقتي گفته شود، دولت يا مجلس و يا مانند آنها چنان كردند، اين به يك جمع معيني بر مي گردد و مسخره كردن آنان درست نيست.

    پوزش مي خواهم.

    پاسخ

    سلام. از شما صميمانه متشکرم. روي فرمايشاتتان فکر خواهم کرد. ممنون. ياعلي.

    سلام عليك آقا وكيلي

    خوبي ؟ خوشي؟ سلامتي ؟

    بابا شــــــــعر

    يا علي ...

    ايها الاستاد فخري، مرحبا بر فکر تو

    مرحبا پارسي بلاگت ، ناز فکر بکر تو

    نيک انديشي و نيکو پروراندي مطلبت

    آفرين بر شعر ناب همطراز فکر تو

    آنچه را در باب بعضي از وکيلان گفته اي

    من بگويم،من بينديشم بسان فکر تو

    از مقامي کي تواني بيش از اين چيزي شنيد؟

    شعر او کي مي شود چون زايش آن فکر تو؟

    پاسخ

    سلام جناب استاد. شرمنده فرموديد. ممنون از لطف شما. ياعلي.

    به نام خدا

    سلام عليكم

    من عرض نكردم كه نبايد انتقاد كرد؛ بلكه عرض كردم كه نبايد مسخره و اهانت كرد و نيش و كنايه زد. افراد چه به لحاظ حقيقي و چه به لحاظ حقوقي محترم اند و لذا نبايد مورد تمسخر و اهانت قرار گيرند. انتقاد نوعي امر به معروف و نهي از منكر است. در امر به معروف و نهي از منكر شروطي وجود دارد. از جمله اين كه نبايد از حدود شرعي خارج باشد. در صورتي واجب است و به صورتب بايد انجام داد كه احتمال تأثير باشد. بايد با طي مراحل باشد. ابتدا نرم و غير مستقيم؛ سپس تند و مستقيم. ابتدا پنهاني و خصوصي و سپس آشكار و علني. نهي از منكر نبايد به اشاعه منكر و فحشا بيانجامد و جز آنها.

    اين در حالي است كه طنز يعني آبرو ريختن. طنز يعني نيش زدن. طنز يعني عقده دل خالي كردن. طنز يعني مسخره كردن و خلاصه طنز يعني از حدود شرعي خارج شدن. عنايت داشته باشيد كه طنزي كه اغلب در جامعه ما صورت مي‏گيرد، ناظر به مؤمنان است كه به تعبير روايت نزد خدا احترامي به مثابه خانه كعبه دارند. طنز نسبت به كافران هم جايز نيست و آن در صورتي جايز است كه يك فايده عقلائي داشته باشد؛ نه آن كه نوعي مسخرگي را نهادينه كند.

    آيا موافق اين سخنان هستيد يا نه؟

    پاسخ

    سلام عليکم. بنده فکر ميکنم تعاريفي که از طنز فرموديد، شايدناظر به بعضي يا عمده مصاديق فعلي آن باشد. طنزي که من ميشناسم، بيان نقاط ضعف با زبان هنر و با قصد اصلاح ، بدون رنجش و آزار ديگرانست. تعريف رسمي تر : (سيروس شميسا : طنز (Satire) از اقسام هجو است اما فرق آن با هجو اين است که آن تندي و تيزي و صراحت هجو در طنز نيست. وانگهي در طنز معمولا مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعي مطرح است ) در اين آدرس : http://www.daftaretanz.com/index.php?option=com_content&task=view&id=2938&Itemid=126 در هرصورت از لطف و تذکرات شما سرور گرامي ممنونم و بنده هم چون شما به شدت با هتک حرمت مومن مخالفم، اما حرمت شخصيت حقوقي او را مشمول حرمت شخصيت حقيقي اش نمي دانم، چه که اگر اينطور باشد، در عمل باب همه گونه انتقاد اصلاحگر بسته مي شود. احکام فقهي مربوط به امربه معروف و نهي ازمنکر و احتمال تاثير ناظر به شخص حقيقي است و قطعا درباب شخصيت حقوقي مسئله متفاوت مي شود. درهرصورت من دوست دارم نسبت به اين موضوع و ابعاد آن، بررسي بيشتري بکنم، چون فکر ميکنم مسئله جديدي باشد که با مفهوم حکومت اسلامي و تفاوت آن با حکومت غيراسلامي ربط پيدا ميکند و طنز هم با تعريف من البته ، از نيازهاي قطعي هر دو نوع حکومت است. ممنون.

    به نام خدا

    سلام عليكم

    جالب است. چند لحظه از نوشتن يادداشتم نگذشته بود كه شما پاسخ آن را نگاشتيد. بسيار مسرور و متشكرم.

    من عرض نكردم كه خلاف شرعي صورت گرفته است. من گفتم طنزنويسي ولو به نحو كلي و مبهم با اخلاقي و عرفاني بودن سازگار نيست. كسي كه طنز مي نويسد يا مي سرايد، بايد حالت مسخره كردن به خودش بگيرد و اين بد حالتي است كه اگر ملكه شود، قلب آدمي را سياه مي كند.

    شما عنايت داريد كه برخي با اين تلقي كه طنز يك امر مشروعي است، به جان برخي از افرادي كه به لحاظ سياسي مخالف آنها هستند، مي افتند و به آنان به طور معين و مشخص اهانت مي كنند و آنان را به باد مسخره مي گيرند و متأسفانه مطالبشان جزو منتخبات پارسي بلاگ هم قرار مي گيرد.

    من از آنان خواسته ام كه چنين نكنند، اما اثر كمي داشته است و بهانه اشان اين است كه طنز اشكال ندارد. آيا طنز جز مسخره كردن و نيش و كنايه زدن است؟ آيا ترديدي داريم در اين كه اين امور به خصوص اگر ناظر به اشخاص معين و مشخصي باشد، خلاف شرع است؟

    من فكر مي كنم، بهتر است، زبان ما نرم و دلسوزانه و برادرانه باشد و نه تيز و خصمانه و كنايه آميز. اگر چه من خودم تلاش مي كنم، اين گونه باشم. اما تصورم مي كنم كه باز خيلي كوتاهي مي كنم.

    ببخشيد. تنها عرض ارادت بود. به دل نگيريد.

    پاسخ

    سلام. ممنون از شما، با کليات فرمايش شما موافقم، اما فکر ميکنم وقتي فردي شخصيت حقوقي عمومي پيدا ميکند، انتقادهائي و ايرادهايي که متوجه بخش حقوقي شخصيتش ميشه، مشمول حکم شرعي شخص حقيقيش نميشه. مثلا بگيم فلان رئيس جمهور يا وزير در بخش اقتصادي خيلي بد عمل کرد، اين غيبت نيست چون متوجه شخصيت حقوقيش هست نه حقيقي. شايد اشتباه کنم. اگر اينطورست بفرمائيد. ياعلي.

    به نام خدا

    سلام عليكم

    اگرچه شعر شما خالي از واقعيت نيست؛ اما تصور مي كنم، اخلاق و عرفان شما با طنز و كنايه سازگار نيست. تلقي من اين است كه ما نبايد در عرض شرع چيزي به نام رويه ژورناليستي و طنز، مسخره كردن و نيش زدن به ديگران را تجويز كنيم و مشروعيت ببخشيم.

    البته اين فضولي است و لذا سخنم را زياد جدّي نگيرد. ما مخلص شما هستيم. به هر حال ما بايد با آن مطرود پارسي بلاگ تفاوت داشته باشيم.

    عاشق باشيد.

    پاسخ

    سلام. از لطف شما ممنونم. اين شعر با زبان طنز مشخصات يک نماينده نامطلوب را بيان ميکند و در مقام توصيف کلي است و نه در مقام تعيين مصاديق، حتي در حين سرودن، هيچ شخص خاصي مدنظرم نبوده و اگر مواردي بوده که به نماينده اي خاص مستقيماً اشاره کند از آنها در شعر استفاده نکردم تا مصداقي نباشد. طنز سالم و سازنده يکي از نيازهاي مبرم جامعه فعلي ماست و سعي کرده ام در آن جهت حرکت کنم. اگر در مواردي شئونات شرعي رعايت نشده يا مصداقش منحصر در فرد خاصي است، بفرمائيد تا تصحيح کنم.
    بسم الله
    به به به...اقاي فخري خدايي ماشالله..جدي ميگمااا...
    از اين شعراي كه حاشيه و جو ساز خيلي خوشم مياد...انشالله ما هم بتونيم مثل شما بشيم..يعني ميشه؟؟؟
    ولي خدايي بايد يه صحبتي با اقاي فردوسي بكنم..اين طوري نميشه..
    يا محمد وعلي
       1   2      >