• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : من وكيلم...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدا

    سلام عليكم

    جالب است. چند لحظه از نوشتن يادداشتم نگذشته بود كه شما پاسخ آن را نگاشتيد. بسيار مسرور و متشكرم.

    من عرض نكردم كه خلاف شرعي صورت گرفته است. من گفتم طنزنويسي ولو به نحو كلي و مبهم با اخلاقي و عرفاني بودن سازگار نيست. كسي كه طنز مي نويسد يا مي سرايد، بايد حالت مسخره كردن به خودش بگيرد و اين بد حالتي است كه اگر ملكه شود، قلب آدمي را سياه مي كند.

    شما عنايت داريد كه برخي با اين تلقي كه طنز يك امر مشروعي است، به جان برخي از افرادي كه به لحاظ سياسي مخالف آنها هستند، مي افتند و به آنان به طور معين و مشخص اهانت مي كنند و آنان را به باد مسخره مي گيرند و متأسفانه مطالبشان جزو منتخبات پارسي بلاگ هم قرار مي گيرد.

    من از آنان خواسته ام كه چنين نكنند، اما اثر كمي داشته است و بهانه اشان اين است كه طنز اشكال ندارد. آيا طنز جز مسخره كردن و نيش و كنايه زدن است؟ آيا ترديدي داريم در اين كه اين امور به خصوص اگر ناظر به اشخاص معين و مشخصي باشد، خلاف شرع است؟

    من فكر مي كنم، بهتر است، زبان ما نرم و دلسوزانه و برادرانه باشد و نه تيز و خصمانه و كنايه آميز. اگر چه من خودم تلاش مي كنم، اين گونه باشم. اما تصورم مي كنم كه باز خيلي كوتاهي مي كنم.

    ببخشيد. تنها عرض ارادت بود. به دل نگيريد.

    پاسخ

    سلام. ممنون از شما، با کليات فرمايش شما موافقم، اما فکر ميکنم وقتي فردي شخصيت حقوقي عمومي پيدا ميکند، انتقادهائي و ايرادهايي که متوجه بخش حقوقي شخصيتش ميشه، مشمول حکم شرعي شخص حقيقيش نميشه. مثلا بگيم فلان رئيس جمهور يا وزير در بخش اقتصادي خيلي بد عمل کرد، اين غيبت نيست چون متوجه شخصيت حقوقيش هست نه حقيقي. شايد اشتباه کنم. اگر اينطورست بفرمائيد. ياعلي.