سلام .... واعظان كين جلوه بر محراب و منبر مي كنند / چون به خلوط مي روند آن كار ديگر مي كنند // مشكلي دارم ز دانشمند مجلس بازپرس / توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر ميكنند ... ادبيات «هست و نيست» سالهاست كه منسوخ شده برادر جان! ... هر كس هر چي كه دوست داره (البته تا جاييكه به حريم ديگران تجاوز نكرده) مي تونه بنويسه يا كپي كنه با هر حجمي و با هر نوعي خواه از يك خواننده خواه از محتوي هر سايت خبري و پژوهشي و خواه از هر محتوي و شكل ديگه ... اين امر ونهي ها و اين بايد و نبايد ها و اين هست و نيست ها و در يك كلام اين ادبيات بيشتر به درد حوزه هاي علميه علوم اسلامي مي خوره تا وبلاگ نويسان ... شما عوض مدير وبلاگ شدن بايد معلم ديني دوره دبيرستان مي شدي و تين ايجرها رو نصحيت مي كردي تا در خلوت «آن كار ديگر» نكنن! ... همين ادبيات تحكم اميز و نصحيت كننده بوده كه باعث شده وضعيت جوون هاي كشورمون به اين روز در بياد كه هيچ اصلي رو نپذيرن ... همه عقل دارن و خودشون ميدونن كه چي بايد بنويسن و چي نبايد بنويسن و نيازي هم به اين نوع نصحيت هاي باسمه اي و فرمايشي ندارن ... اين پست توهيني بود به شعور همه وبلاگ نويسان و بعيد است اين جماعت عصيانگر اين توهين را برتابند ... بدرود