• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : مشكل اصلي ما جوانان!
  • نظرات : 63 خصوصي ، 52 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      
     

    واژه ها ساکت شويد ، چرا سينه ي مرا فرياد مي زنيد !

    من شتابزده ام ، تحقيرم مکنيد !

    سجاده ام هنوز در آغوش است!

    آه ..آري ..اين من بودم ..نه خدايي !...نه روحاني ! ...نه جهاني !

    فقط يک افتاده به ويرانه !

    فقط يک مصيبت زده ي تنهاي خسته ي گمنام بي تاب پر تب !

    آه ..دردا ..اي آه ..دادا ....

    خداحافظ

    آه ...دردا ...اي آه ...دادا ...

    شب است ....مي خواهم خود را بنويسم !

    نفس عميقي کشيدم ....آري،هستم !

    قلبم مي زند ....آري ،عاشقم!

    مي دانم که جز يأس نخواهم نوشت و جز از رنج نخواهم گفت !

    مگر من چيستم جز اندوه؟ ! جز درد؟ ! جز آه و ناله ؟!

    من همينم ! به اين کوچکي ! تا اين حد تهي !

    نه نوري ! نه غروري ! نه راهي ! نه راهنمايي!

    من کيستم جز افتاده اي خسته ! يک پاشکسته ي بي بال !

    کجايي بوده ام جز يک خلوت گزينِ تنها !

    چه کرده ام ! جز فزاينده ي درد ! جز ساطع گر احساس !

    ديگر کششي ندارم! تنم همراهي نمي کند ! روح و روانم خسته اند !

    مست نيستم ! پرخاشگر و پرگو نيستم !

    تو گماني که من خيال پردازم !

    يک از هزاران عاشق !

    آه ..کيست که مرا ياري کند ؟

    من به دنبال يک جان پناهم !

    اين قالب که در آنم بسيار تنگ است !

    مي خواهم بي قالب شوم ! عريان و رها !

    آري ...من چه مي توانم باشم جز يک رسواي بيمار !

    سلام ...

    چه عرض كنم ؟...

    شايد همينطور باشد كه شما مي فرماييد !

    ولي حالا چرا اگر نشد (آدم) بيايد با شما دعوا كند ؟

    .... اين نوعي شيرين نوشتن است ...

    براي شما آرزوي موفقيت دارم ...

    من سال پيش وبلاگي ايجاد كردم در پارسي بلاگ ولي مطلب

    جديدش تازه ديروز آپديت شد !

    كجا بودم و چرا غافل ...نمي دانم !

    اين همه شلوغي ...

    گفتم سلامي به مدير خوب پارسي بلاگ در ابتداي شروع به كارم كرده باشم ..

    التماس دعا ..خدانگهدار

    + هيچكس 

    با سلام

    آقاي فخري عزيز من يه بار ديگه هم براتون پيام گذاشتم اما انگار نديد

    ببخشيد اما ندونستم كه چطوري بايد مشكلم رو بگم پس اينجوري مزاحم شدم

    چند وقته هر كاري ميكنم نميتونم وارد پارسي بلاگ بشم هر چي نام كاربري و رمز رو وارد ميكنم وارد نميشه لطفا كمكم كنيد ممنون

    نام كاربريم ساكت از گروه هنري(معين)لطفا كمك كنيد سپاسگذارم

    در ضمن آيدي رو بالا براتون گذاشتم

    يا علي

    سلام آقاي مدير ...

    نميدونم اين آقاي حسيني چند سالشونه گرچه از آهستانشان كم بي خبرم ! اما از خودشون هيچ شناختي ندارم . به هر حال نميدونم چند سالشونه و تو چه محيطي هستند اما آقاي مدير منو كه خوب ميشناسيد . ضحي ، دختر 22 ساله ، متولد تهران ، ساكن قم و ....

    بالاخره اسمم تو ليست جووناي اين مملكت ثبت شده . ميخوام بگم اين حرفاي رو مني كه خودم مثلن كلي جوونم و كلي بيشتر حرف نشنو دارم ميگم كه همه حرفاتون درسته . هم از عدم انتخاب صحيح و هم حرف نشنوي ما جوونا . هر جووني ميگه امكانات نيست ، آزادي نيست ، كار نيست .... نيست بايد اول بگه عرضه هم نيست . ما بايد يه نونِ اين مملكت رو بخوريم و 100 تا تصدق بديم و خدا رو شكر كنيم ، منكر مشكلات نيستم اما ادعاي عقل و شعور درست و حسابي هم نبايد ما جوونا بكنيم ! 2 كلام حرف حساب كه ميشنويم به تيريژه قبامون بر ميخوره و ادعاي پر فهمي ميكنيم و واقعن كم فهميم .

    هميشه و همه جا گفتم ما جوونا اگه به جايي برسيم با راهنمايي ها و دعاي خير شما بزرگترهاس . من احساس ميكنم شما بزرگترها ، شما مامان باباها براي ما به خدا چراغ و راهنمايه ميان راه هستيد .

    يادتون نره براي ما جووناي بي مخ دعا كنيدهااااا / خيلي ممنون

    پاسخ

    سلام. ممنون، ولي قرار نبود منو بذاريد تو صف پيرمردها ها. منم جوونم، آي داد، آي هوار...

    سلام...

    آقاي فخري... الان كسي براي خودش شغل انتخاب نمي كنه! كسي مطمئن نيست كه آينده اش چه شكلي هست! كسي دنبال علايق خودش نمي ره! شايد خيلي غلو كردم. بهتر بگم لااقل تا حدود زيادي شرايط جامعه انسان را به سمت جلو حركت مي ده. پس اين وسط ميل و علاقه و استعداد كمي كمرنگ شده و تا حدود زيادي به شانس و بخت و اقبال و ... متكي شده. مثل همان قبولي دانشگاه. كه از صد تا رشته انتخابي هر كدام شد ، شد ديگه. مهم ورود به دانشگاه است!!!( البته اينجا سيستم فراگير پيام نور اين قضيه را شكست. چون هر كسي به رشته مورد علاقه اش مي رسه)

    بعدش تازه نوبت به فكر و خيال دردسرهاي زندگي و كار و خونه و هزار تا اما و اگر ديگر. خوب قديمها كه جوانان اين همه درگير ذهنيات خود نبودند. اينها همه از شرايط اين روزگار هستند. به نظر شما يك جوان چكار كنه؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ

    سلام. ممنون. دقيقاً به کمک من آمديد و مشکل را بهتر نشان داديد و ضرورت عمل به اون دو راه حل. اگه اون دوکار رو انجام بده، ديگه الکي دانشگاه نميره، اگه هم خواست بره، بر اساس علاقه و استعداد ميره. اون فکر و خيال هم اگه داراي مشاور اگاه باشه و حرف شنو باشه، سراغش نمياد. موفق باشيد.
     <      1   2   3   4