• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : من وكيلم...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله الرحمن الرحيم

    برادرم سلام

    خواستم چيزي نگارم در جواب شعر تو

    خواستم با تو بگويم :کز تو حيرت مي کنم !

    هم مدير سايت و هم از اهل دفتر بوده اي

    هم به جمع شاعران روي تو رؤيت مي کنم

    اين همه فنّ و هنر ! جداً تعالي الله ز تو

    من ندانستم چگونه ؟! با كه ؟! صحبت مي كنم

    آن وكيل شعر تو شايد يكي چند تا بود

    نه همه اهل وكالت ! چون كه فكرت مي كنم

    برخي از آنان خدا را شاهد خود ديده اند

    در دل خود برخ ديگر را سياست مي كنم

    ليك از آن جايي كه خود در نزد حق شرمنده ام

    حفظ انصاف و متانت را رعايت مي كنم

    نه بدان معني كه در تو چيزي از انصاف نيست

    كز چنين حرفي بس احساس خجالت مي كنم

    بلكه با رفتاري از روي طريق معتدل

    هم تو را و خويشتن را نك حمايت مي كنم

    با زبان رأي خود در روز خوب انتخاب

    با تو در كار سياست هم دخالت مي كنم

    گر چه يك بار استفاده كرده ام از قافيه

    بار ديگر از نظام خود حمايت مي كنم

    شعر تو نطق مرا هم وا نموده ، وين عجب

    وزن شعر از خواجه و سبك از تو غارت مي كنم .

    ***********************

    جناب فخري خيلي ارادت داريم برادر .

    در پناه مهربان عالم سر بلند باشي .

    يا حق

    پاسخ

    سلام. به به ، ممنونم از شما و شعر خوبتون. بنده هم نظرم اين نيست که همه وکلا اينطورند، زبان طنز در هرصورت تلخ و گزنده است و وقتي به اين عرصه مي پردازيم، طبيعتاً منظورمان همه مصاديق نيست، بلکه مانند کاريکاتور در تصوير، بعضي بخشها بزرگ مي شود. يا علي.