• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : دعاي اسکناسي - خاطرات سفر كربلا (16)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام حاج آقا...

    تبريك ميگم، شما هم بالاخره منتخب شدي از نظر داوران پارسي بلاگ،‏ انشالله كه مستدام باشيد.

    و اما بعد، درباره دعاي اسكناسي، اتفاقا چند وقتيه كه من به همين موضوع فكر ميكنم كه ما، بخاطر كرم خداي كريم و رحيم،‏ خيلي تنبل شديم. يادم هست حدود چهارده سال پيش،‏ يه استاد روحاني داشتيم كه به ما فاكس پرو درست ميداد كه ميگفت،‏ ما كامپيوترهامون رو با انشالله و ماشالله، راه ميندازيم. البته اين حرف قشنگيه ولي اينها تا وقتي درسته از نظر خدا، كه ما تمام فرآيندهاي قبليش رو انجام داده باشيم. به قول يه شعر خارجي - به زبان اردو،‏ كه يه نفر برام ترجمه كرد - توكل يعني اينكه تو بعنوان يه شكارچي، خنجرت رو تيز كني و در يك جا به كمين بشيني تا شكار بياد و بهش حمله كني. اين يعني توكل واقعي. اما متاسفانه،‏ ما،‏ چهارطاق دراز ميكشيم و منتظريم ملائكه بيان توي دهنمون غذا بريزن. والله كه ما خيلي بديم...

    بايد عوض شد.