پيام

سيدمحمدرضا فخري
89/1/16

ما امکانش رو فراهم کرده ايم که هر قالبي دوست داشتيد، زحمتشو بکشيد تهيه کنيد، ترجمه کنيد و بعد استفاده کنيد.

بله واقعاً

شبيه داستان يازده دقيقه ي پائلوكوئلو مي باشد.. اتفاقا همين ديروز خوندمش

هيچ زني خراب نيست به ياد داريد آن زن بکاره که دز قيام ولي معصوم منجي عالم بشريت مهدي مصطفي عج صليب حضرت را کشيد و حضرت نيز راضي به مدد آن فاحشه شد ولي راضي به ياري قوم مدفون منفور بني اسرائيل حتي راضي به تحمل کيفر گناهان ايشان نه از سر مهرباني که آنها را مبادا کيفر اعمال از عذاب و کيفر دنيوي و اخروي حتي تصور گذشت يا فرصتي براي آمرزش باشد

قوم بدکاره و نفرين شده يهود حتي لايق اين نبود که در آخر الزمان برگزيده اي براي ياري منجي يابد که اين ميزان و حقيقت يک نفرين جامع و تمام گير و نسل به نسل تا قيامت براي کساني که معجزه اللهي و مدد اللهي را که پيامبري را از نيل تا دست زن فرعون شخص فرعون از بلايا پاس داشت و اينگونه معجزات را بر آنها عيان کرد و حتي لحظه اي

بدون مدد و حضور پيامبر ع و بعد از رفتن براي دريافت ده فرمان و گرفتن مدد اللهي نايب و برادرش را بر قوم قرار داد تا ياد خدا و رحمت و نگاه اللهي و خواست اينکه حالا بعد از آنهمه ظلم به موجب تحمل آنهمه ستم.و گذر از حوادثي که مگر خداوند و غير او و قضا قدرش هرگز ممکن هيچ ي‌ک از اين وقايع حفظ

پيامبر برگزيده و اولي لامر منکم و زجرها و انتظاري که با رسيدن فرج همه را به مکر ابليس آنهم در زماني که مدد بر آنها تماما محقق و رحمت و برگزيدگان رو به وقوع و تماميت بود و با همه آنچه کشيدند و با حضور نايب پيامبر اولي العظم و با همه نشانه ها و معجزات

و انوار اللهي بر ايشان ديگر ثابت و مسلط و تمام بود کسي که با اينکه پيامبري که چون قمر بني هاشم کسي را نبود به جمالش ولي فتنه انگيزي و ظلم پذيري و دست دوستي با مظاهر دشمني با خدا و از نفرين شدگان ابليس که از بي ايماني و وادادگي در برابر عبادت خدا و تن سپردن به گناه عالمانه و ظلم آگاهانه و کين و قدرت و غرور و خشنودي از ستم و از سر نعمت و تن پروري

عدم شکر از آنچه خدا محقق به قضا و قدر و به اختيار و تلاش و تهذيب و تزکيه نفسي که به موجب الانوار منور ذاتي که امانت به حرمت شجره تابناک ولايت و امامت و آنچه که مسيح از روي ظلمي که يهود کزد واز پي عذابي که آنها يکبار در برابر نايب پيامبر خود و به وادادگي به يکي از مظاهر تسخير ابليس که با اينکه طهارت مولد در او نطفه اي پاک قرار

داشت ولي عدم مراقبه نفس و اصرار در گناه و لذت از شکستن عبادت و عدم تزکيه نفس و سرسپردگي و وادادگي به ظالم و ستمگر حتي اگر آن ظالم دشمني آنقدر عيان که در همراهي و گذشت از او شک ولي مظاهر ظاهري قدرت او را از طهارت نطفه و صلابت خاندان دور و از آغوش خدا غافل

و خداوند بر اصرار بر گناه او و اينکه در عين معجزه و در زمان وجود پيامبري اولي العظم که نشانه ها و مظاهر اللهي هم در عمل و هم در بقا و هم در معجزات عيان و غير قابل توصيف و ذاتا عينا گواه وجودي فارغ از نوع مخلوقات جمعي جز يک منبع آنوار واحد و انکار پذيري که هزاران پيامبر. سينه به سينه

بلاخره در نطفه در خاندان و در ذات خود بر آن واقف ولي خيره سري و دلسپردن به مظاهر ابليسي فراعنه آن زمان که غرور و زياده خواهي و غرق در گناه و خود بيني و بزرگ پنداري و عدم عبرت از گذشت.ان ضحاکان و نمرود ها لوط ها و نوح ابراهيم يوسف و...هرآنچه مظهر اللهي حتي حضور وجود پيامبري اولي الغظم تسخير شيطان را که از برادران يوسف

و قوم بني اسرائيل و کينه و غرور و زياده خواهي و اصرار بر گناه و عدم مراقبه نفس و توبه از سر عجز و از سر ترس و از سر عبرت و از پي غذاي و تنبيه اللهي و پيامبر خدا يوسف ع اگر برادرانش را که از گناه نادم نبودند و اگر گشنگي و مظاهر قدرت برادر و بهره هايي که مي‌شد جايگاه و مقام برادري که يکبار کينه انها

را به مرگ او راضي و واداشته بود اما تقدير اللهي اين بود که اين برادراني که از بدترين شکل گناه يعني کينه و غرور و قدرت طلبي و جهل و ثروت و بت پرستي و سر سپردن که دليلش نه ترس از عذاب و نه از پي عشق به خدا و نه به حکم و عزت و مقام پيامبر و جانشين خدا بر زمين که جبر و غريزه قدرت و تسلط و جمع ثروت

و مکنت و دروغ سواستفاده از مهر پدري که امام خميني ره که نماينده مردم و برگزيده آنها براي انقلابي که بصيرت و آشنايي اش به وقايع و نشانه هاي ظهور منجي و رهنمود ملت بر وقوع که مدينه فاضله اي موعود وقوعش و مکنت که دين خدا هرچند با مبارزه و اينکه

امام ره براي اينکه بنده خدا را راضي نگهدارد و چهره اي با گذشت البته گذشت از ظالم ستم به مظلوم و مستضعف است و هرچقدر در قرآن به گذشت از حق قصاص و کينه و لذت مجازات مردم را به گذشت در راه خدا و گذشتن از برادر ديني از جرم و خطا به لطف پناه و زندگي در عين حق مجازات و مکافات امر و دعوت کرده ولي ملت اسلام و در ديني که رفعت و مبارکي دوستي

بر خلاف دين ستيزان سکولار و رئاليسم هاي پول پرست و استکبارجهاني صهيونيست طريق استثمارگر و قلدر آمريکايي و آنچه قوم نفرين ين شده ابليس بر مسند قدرت بر زمين نشانده اي که خود مي داند پايان و عاقبتي که از کينه و اينکه از سر اينکه مي داند خداوند متعال را هيچ چيز و هيچ فعلي در دنيا

بر عذاب انسان و گذشت از پي اين ظلم انساني که بر اصل و اساس وجودي و وجوبي و بقا و ادامه حياتش،و عزت و مقامي که شيطان نه به واسطه مقاومت در برابر فرمان خدا بلکه بر سر آنچه يزيديان و يهوديان و ظالمين و کساني که بندگي خدا را به گرفتن تقاص مظلوميت و توحيدي ترين مخلوق عالم که فقط اوست در دنيا که جز خدا بر انسان تعظيم نکرد

البته به حيله و به مکر شيطاني و اصرار بر جهل و ظلمتي که يکبار يار منجي عالم بشريت حضرت مهدي مصطفي عج عيسي اولي العظم که مستکبرين و قوم نفريني يهود که براي ظلمي که به خود و بشريت و خصوصا به مسيح ع و پيامبران اولي العظم داشتن و براي اينکه

اصرار و شرارت خود را که بر آنها و فعل و عمل و اصرار بر گناه آنان بر خود و هيچ بنده اي که خدا را مي پرستد نهان نيست که نه از پي اينکه مسيح آنهمه ظلم و شکنجه زجر و ستم را براي اينکه از گناهاني که ما انجام مي‌دهيم خداوند به واسطه تحمل وي از ما گذرد که اين بس خنده آور و زاده شياطين و