پيام
+
تاجري دسته گلي پرپر ديد /
ياد پروانهي کسبش افتاد! http://www.edalatkhahi.ir/004829.shtml

اللهم عجل لوليك الفرج
88/8/13
.: مهديار :.
آق فخري رفتي دفتر توسعه ؟؟؟؟؟؟ ..... گل دختر خانم و رفيقاشونم اومده بودن شنيدم ..... واقعا از دست اين دفتر توسعه .... اون اخونده با نعلين طلايي چي بود اسمشون ؟؟؟؟؟؟
سيدمحمدرضا فخري
الناس اعداء ما جهلوا
.: مهديار :.
اسمشو بگين آق فخري
سيدمحمدرضا فخري
حاج آقاي نجمي منظورتون هست؟
.: مهديار :.
جدي نعلينشون طلايي بود ....... نديدين ؟؟؟ ..... جدي اگه ميشناسيدشون بهشون بگيد با اون کاري که کردن همه مردم بهشون خنديدن .... قصد جسارت ندارم ولي اون يه تيکه که ديروز اومدن بيرون از سالن با اون کسي که همراهشون بود دو سه دور چرخيدن حدود چند ده عکس ازشون گرفته شد و ملت توهين ميکردن به جميع اخوندا و ايشون ....
.: مهديار :.
آقاي نجمي رو شنيدم آخوند باحاليه .... جوون بود ... نعلين طلايي ... عباي قهوه اي .... پشت کام ديدمش يه بار ...
نسيم سحر
قضيه از چه قراره بگين ما هم در جريان باشيم..
.: مهديار :.
پس آقاي فخري معرفيشون نکنيد من قضيه رو بگم ........
نسيم سحر
جناب مهديار زودتر بگين مي خوام برم... پس آقاي نجمي نبوده..
.: مهديار :.
داشتيم ديروز با جميع بچه ها ميرفتيم نمايشگاه .... تو همين راه داخل نمايشگاه همين خيابوناش بوديم .... من داشتم تل حرف ميزدم .... يه نعلين طلايي توجهمو جلب کرد .... ولي فکرم تو همون بحث پاي تلفن بود که داشتم ميحرفيدم ... ييهو ديدم همه رفيقام زدن زير خنده فجيع .... به خودم اومدم ديدم به به حاج آقا با يه دختر خانم اونجوري دارن قدم ميزنن همچين آروم آروم ...
.: مهديار :.
زينب کيه ؟؟
.: مهديار :.
داشتيم ديروز با جميع بچه ها ميرفتيم نمايشگاه .... تو همين راه داخل نمايشگاه همين خيابوناش بوديم .... من داشتم تل حرف ميزدم .... يه نعلين طلايي توجهمو جلب کرد .... ولي فکرم تو همون بحث پاي تلفن بود که داشتم ميحرفيدم ... ييهو ديدم همه رفيقام زدن زير خنده فجيع .... به خودم اومدم ديدم به به حاج آقا با يه دختر خانم اونجوري دارن قدم ميزنن همچين آروم آروم ...
نسيم سحر
جناب مهديار@ نمي دونم..
.: مهديار :.
بعد ما به خاطر بچه ها که داشتن ميخنديدن وايساديم که نريم تو آبرومون بره .... بعد هر کسي از بقل ما رد ميشد چه جوون چه پير چه مرد چه زن ... همه داشتن در مورد اين صحنه صحبت ميکردن خيليام عکس و فيلم ميگرفتن .... بعد حاج آقا برگشت ما فک کرديم قضيه فهميده الان ميخواد گوشامونو ببره ... همه بچه ها رو مجبور کردم آروم باشن و مثل انسان ... بعد رفتيم تو ديدم اين حاج آقا دورش 5 تا دخترن تو دفتر توسعه .....
.: مهديار :.
جالبيش اينجاس که حاج آقا 20 تا 22 سال داشتن ...
.: مهديار :.
آق فخري ما چهار پنج بار ديگه تو غرفه دفتر توسعه ديدمشون ... پشت کام اونجا هم نشسته بودن ..... من که گفتم آقاي نجمي رو شنيدم تعريفشون رو آدم خوبيه .... ديروزم ميخواستم ببينمشون با بچه ها که تو غرفه فقط اين آقا آخونده بودن و دو تا خانم ...... نرفتم جلو ......
سيدمحمدرضا فخري
خب ربط ايشون با دفتر معلوم نشد. مگه هر کي به اون غرفه مراجعه کرده يعني مال دفتر توسعه است؟
سيدمحمدرضا فخري
کادر دفتر توسعه فقط يک روحاني معمم دارد آنهم حاج آقاي نجمي هستند. ضمنا ايشون ديروز قم بودند. متوجه نشدم اون آقاي روحاني نعلين طلايي چه ارتباطي داشته اند با دفتر توسعه؟
.: مهديار :.
يعني شما ميذارين هر کسي بياد تو غرفه پشت کامپيوتر ... جواب اون کسايي که از اونجا بازديد ميکنن رو بده ؟؟؟؟؟؟؟ ....
نسيم سحر
عجب!!! كي بوده... آبروي دفتر توسعه بر باده..
.: مهديار :.
راسي آقا فخري ديروز به گلدختر خانم ميگفتيد چرا ديگه نميان پيام رسان ....... نبودشون حس ميشه .......
نسيم سحر
چرا خودت نگفتي... شما از بيرون شاهد تمام اين ماجراها بودي حالا از كجا فهميدي اين گلدختر خانم بوده..
سيدمحمدرضا فخري
الناس اعداء ما جهلوا
.: مهديار :.
من ديروز رفتم گل دختر خانم و رفيقاشون پيروز بودن که آقا فخري فيد زده بودن ميخوان برن .... به منم ديروز گفتن اونجا بودن ...... آقا فخري ترجمه فارسي هم بده ..
سيدمحمدرضا فخري
ترجمه : مردم دشمنان آنچه هستند که نسبت به آن آگاهي ندارند.
.: مهديار :.
يعني اشتباه ديدم ؟؟؟؟؟؟؟؟ .........
.: مهديار :.
اشتب نکن اق فخري غرفه مجمع رو ديدي ... کافه حزب الله .. فور ويزيت .. يوتوب فارسي... اينا بچه هاي مان .... البته مجمع که غرفش رو هوائه ... کافه حزب الله هم ببخشيد شده هوس بازي ... اون فور ويزيت خيلي کارش درست بود ... قبول دارين ؟؟؟؟
سيدمحمدرضا فخري
نه سايت مشکل خاصي نداره. دقيقا بگيد چه اتفاقي براي شما افتاده تا بررسي کنيم
.: مهديار :.
برا ما سالمه ........
گل دختر
http://goldokhtar.parsiblog.com/MLink/?4047603