پيام
+
ملسي! مثل سيب هاي پاييز.
انديشه نگار
95/9/6
خانه ي خانواده
اونم مثل سر درختيهاي ما ، در آذربايجان غربي را عرض مي كنم
سيدمحمدرضا فخري
بايد يه بار بيائيم ببينيم. اينطوري نميشه :دي
خانه ي خانواده
قدمتان روي چشم آقا سيد ، نشاني تقديم كنم ؟ هرچند حد و حدودش را خبر داريد مي ماند خيابان و كوچه ووو
سيدمحمدرضا فخري
ملسي! مثل سيب هاي پاييز.
خانه ي خانواده
تشريف نياورديد آقا سيد ؟
سيدمحمدرضا فخري
ممنون از لطفتون. راهتون دوره جناب استاد. اگر روزي گذارمان افتاد خدمت ميرسيم براي عرض ارادت :دي
خانه ي خانواده
ما كه نه تنها براي مثلا انارتان ، بلكه براي زيارت مديرمان حاضريم تا قم هم بياييم ، كه آمده ايم ولي گويا چون خالص براي اين نبوده موفق بزيارت نشده ايم تاكنون ، سيدجان ايندفعه فقط براي اين مي آيم ان شاءالله
.:راشد خدايي:.
نون قرضي!
سيدمحمدرضا فخري
ممنونم جناب استاد. در خدمتيم و مشتاق ديدار.
زهرا بشري موحد
من مي گم اصلا يه اردوي پارسي بلاگي راه بندازيد همه با هم بريم. نميشه باباي خانواده بره مسافرت ، بچه هاشو نبره :)))))
سيدمحمدرضا فخري
اهان. از اون نظر :دي
سيدمحمدرضا فخري
الان باز پاييز شده و طعم خوش سيب مرا پرتاب کرد به اين پيام قديمي :)
خانه ي خانواده
چه فايده !؟ تا نخوري نداني ! نيومدين كه ! الان نياينا ! ما رفتيم از آذربايجان غربي !
سيدمحمدرضا فخري
{a h=andishe}خانواده ي ... ؟{/a} سلام. جداً؟ کجا تشريف برديد؟
خانه ي خانواده
{a h=Modir}سيدمحمدرضا فخري{/a} عليكم السلام ، جدي ، صاحب تشريف باشين ، همون نزديكيا ، البته خارج و مثلا تركيه نه ها :D
سيدمحمدرضا فخري
{a h=andishe}خانواده ي ... ؟{/a} سلام. خيرست ان شا الله
خانه ي خانواده
{a h=Modir}سيدمحمدرضا فخري{/a} عليكم السلام ، البته كه ماوقع خيره