• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : كدوم گفتگو، كدوم تمدن؟
  • نظرات : 8 خصوصي ، 59 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    انتشار مکرر کاريکاتورها عليه رسول گرامي اسلام يک نشانه است. ترويج‌دهندگان کاريکاتورها، کانون خطر را رسول اسلام مي‌دانند. و گرنه چگونه روزنامه‌اي مثل دي‌ولت بارها اقدام به نشر کاريکاتورها مي‌کند؟
    آنها رسولي را سلب مي‌کنند که در قرآنش بيش از خود او درباره‌ي موسي و مسيح سخن گفته شده است. رسولي را هجو مي‌کنند و استهزا مي‌نمايند که به مسلمانان توصيه کرده است که حتي به بت‌ها بد نگويند. رسولي را دشنام مي‌دهند که معجزه‌اش کلمه است. در کتابش چهره‌ي موسي و مسيح و مريم به زيباترين شکل ممکن ترسيم شده است ... اين بدگويي‌ها، فرصت ديگري شد که مسلمانان کانون اصلي هويت و قدرت خويش را شناسايي کنند و به روشني ببينند.
    اهانتي که مثل خاک افشاندن به سوي ماه روشن است چه تاثيري خواهد داشت؟
    مولوي که در اين سال‌هاي اخير، انديشه‌ي او روز به روز در غرب رونق بيشتري مي‌گيرد، انگار چنين روزهايي را در افق عالم مي‌ديده است:



    مصطفي را وعده کرد الطاف حق
    گر بميري تو نميرد اين سبق
    من تو را اندر دو عالم رافعم
    طاعنان را از حديثت دافعم
    منبر و محراب سازم بهر تو
    در محبت قهر من شد قهر تو



    مگر وقتي انقلاب اکتبر در روسيه اتفاق افتاد، مساجد را به اسطبل تبديل نکردند؟ توانستند نام اسلام را خاموش کنند؟
    اين اتفاق باعث شده است مسلماناني که نسبت به اسلام حساسيت نداشتد، شعله‌اي روح آنان را بسوزاند؛ مگر مي‌شود به رسول اسلام دشنام داد؟ اين تلخي سرانجام شيريني خواهد داشت؛ توجه بيشتر مسلمانان و مردم جهان به اسلام و درخشش نام و ياد نبي گرامي اسلام.


    سيدعطاءالله مهاجراني