پنجره اي گشاده كو تا فرياد كنم ترا..::> كو آن روزنه روشنايي تا دزديده در آن ::> تمام آسمان آبي را به تماشا بنشينم.؛::> كو آن دريجه اي كه بتوانم تمام تو را ببينم.::> و در سايه سار زيبايت سرشار گردم.؛::> بر كدام بستر كه سبزتر از روياست.خانه داري::> .از ارتفاع كدام قله دور و بنفش كو.؛::> داد محبت سر دادي..تا موج موج.آبي دريا را ::> .به اميد دامن پاك و با شكوهت رها كنم.؛::> بر بلنداي كدام درخت روشنايي.
گلبرگ مهرباني را نزد خود اسير داري.؛::> بگشا بروي من پنجره اي زه باغ فردا ::> .اين كام خشك و كويري را قطره اي بنوشان؛::> كه در تو طلوعي ست.::> كه مرا به خورشيد هاي بر نيامد مي برد.؛ ::> آنجا كه هر چراغ .
پنجره را از انتظار لبريز مي كند.؟ ::>
روحت شاد سزار دل ما..و
اسمان در زير بال و پرت
خوشا به حال انهايي كه دوستشان داشتي؟؟
كمترين همه صمد
تا ديداري سرشار باشيد از تندرستي و سلامتي
يا علي