سلام مهند س تبريک تولدتونو ميگم

چه خوب مصادف شده با ميلاد اقا امامرضا

دردهاي من
جامه نيستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نيستند
تا به رشته ي سخن درآورم
نعره نيستند
تا ز ناي جان بر آورم

دردهاي من نگفتني
دردهاي من نهفتني است

دردهاي من
گرچه مثل دردهاي مردم زمانه نيست
درد مردم زمانه است
مردمي که چين پوستينشان
مردمي که رنگ روي آستينشان
مردمي که نامهايشان
جلد کهنه ي شناسنامه هايشان
درد مي کند

من ولي تمام استخوان بودنم
لحظه هاي ساده ي سرودنم
درد مي کند

انحناي روح من
شانه هاي خسته ي غرور من
تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است
کتف گريه هاي بي بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

دردهاي پوستي کجا؟
درد دوستي کجا؟

اين سماجت عجيب
پافشاري شگفت دردهاست
دردهاي آشنا
دردهاي بومي غريب
دردهاي خانگي
دردهاي کهنه ي لجوج

اولين قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزير خويش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوي غنچه ي دل است
پس چگونه من
رنگ و بوي غنچه را ز برگهاي تو به توي آن جدا کنم؟

دفتر مرا
دست درد مي زند ورق
شعر تازه ي مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در اين ميانه من
از چه حرف مي زنم؟

درد، حرف نيست
درد، نام ديگر من است
من چگونه خويش را صدا کنم؟

قيصر امين پور

با سلام خدمت آقاي فخري.
آقاي فخري من يکي از تازه واردهاي سايت پارسي بلاگ هستم..
من نام کاربريم را تغيير دادم اما حالا ديگه نمي تونم وارد شم.
ممنون ميشم کمکم کنين.

باسلام مهندس چرا شما يک شبکه مثل کلوب که مطعلق به ميهن بلاگ هست ايجاد نميکنيد تا پيامراسن منتقل بشه اونجا چون اصلا سازگاري ندارند باهم باعث شده دوستان وبلاگهارا ول کنند بچسبنبه پيامرسان

آقاي مدير سلام

من يه وبلاگ ساختم که الان هم نام کاربري وهم نام عبورش يادم رفته اگه ممکنه يا خودتون حذفش کنيد يا يه راه حلي بديد که خودم حذفش کنم .

آدرس وبلاگ:labkhandedoost.parsiblog.com

سلام آقاي محمد رضا فخري

اميدوارم حالتان خوب باشد.

من قبلا مدير وبلاگ :

eisila.parsiblog.com

بودم ولي اين وبلاگ را حذف كرده ام و اين آدرس در گوگل و بسياري جاها هنوز به نام من است اما كسي ديگر مديريت آن را به عهده دارد و كامنتهايي كه مربوط به من است قرائت مي كنند. آيا اين از نظر قوانين امنيتي درست است؟

هرچه هم مي گويم كامنتهاي مرا برايم بفرستد نمي پذيرند. شايد ظاهرا اين خواسته بي اساس بيايد و خيلي مهم جلوه نكند ولي من آدرس آن وبلاگ را به سايت رييس جمهوري و استادانم داده ام كه براي كتابم نظرشان را ارسال كنند. و من بي اطلاع هستم اگر باشد. اگر هم نباشد به هر حال حس خوبي نخواهد بود درست است؟

متشكر مي شوم از پي گيريتان.

اگر بشود eisila كه رمز من است برداشته شود خوب است

اگر اصلا اين آدرس حذف شود و مدير جديد يكي ديگر بسازد خوب است.

متشكرم اطلاع بدهيد.

سلام آقاي فخري يه سوال دارم که شديدن نيازمند جوابشم خواهشا هرچه سريع تر جوابمو بدين ميشه کسيو که مزاحمت برام ايجاد ميکنه تو نظرات و پيام خصوصي آي پي طرفو پيدا کرد و مشخصات طرفو پيدا کرد و دادگاهيش کرد يا به غير از آي پي راهي ديگه برا پيدا کردنش هست ؟ خواهشن جوابمو کامل و سريع بدين ديگه اعصابمو خورد کرده فحش هاي خيلي خيلي خيلي بدي ميده نميدونم چرا اينکارو ميکنه به امام حسين بخدا من کاريش نکردم خودش داره اينکارو انجام ميده ممنون ميشم

باسلامي دوباره امروز چون بتوانم دوستان قديمي براي اتاق پيشکسوتان پيداکنم سري به مطال سال 1383 و 1384 شما زدم خاطرات زيبايي را برام زنده کرد
خيلي از اون قديميها ديگه نبودند

سلام جناب مدير اين پيام خصوصي باشه
چند روز پيش يک پيام گذاشتم ديدم پاک کردين گفتم نکنه اقا يمدير از من دلخور هستند از انروز حسابي تو فکرم
بهرحال بدي چيزي ازمن ديدديد حلال کنيد

سلام بسيار خوب بود

اگر اين داستان درست باشد و سندش محکم، بايد بگويم که در تناقض است با صبر حضرت ايوب!!!!!
چه طور مي شود پيامبر خدا، آن هم پيامبري که انقدر به صبوري شهرت دارد، قبل از پرسيدن دليل همسرش، با شتاب و عجله اي ناشيانه چنين سوگندي را بخورد؟؟؟
آنهم پيامبر خدا که از قرار معلوم گفته اند پيامبران خدا بر اهل بيت خويش مهربان بوده اند. همسران ما در صورت ديدن چنين صحنه اي از ما به اين سرعت چنين سوگندي نمي خورند که ايوب نبي خورده باشد!!!
بهرحال ضد و نقيض است....

ممنون جالب بود .