دلم برات تنگ شده جونم
مي خوام ببينمت نمي تونم
بين ما ديوارهاي سنگي
بغض ترانه مو شكستم
مي خوام بگم عاشقت هستم
تو عينه ناباوري شب
خالي گذاشتي هر دو دستم
توبودي تمام هستي و مستي و راستي تمام قصه من
تو بودي سنگ صبورم و نگاه دورم لبهاي بسته من
نيمه شب از خوابم پا ميشم
نيستي پيشم
باز ديوونه ميشم
دوري تو تيشه زد به ريشه ام
بي صدا ازمن خالي ميشم
هم صدا با بي بالي مي شم .
گونه ها خيس از شبنم غم