درود بر شما و بر بندگان شايسته ي خدا
برادر جان
نخست: متاسفانه اين مشكل مشكلي تاريخيست و اگر توجه بفرماييد مي بينيد كه بعد از سروده شدن شعر معروف موسي و شبان و اين بيتهاي معروف :
هيچ آدابي و ترتيبي مجو .. هرچه مي خواهد دل تنكت بگو
و..به كسي كاري نداشته باش:
تو براي وصل كردن آمدي.. ني براي فصل كردن آمدي
و.. ما درون را بنگريم و حال را .. ني برون را بنگريم و قال را
خود مولانا هم باورش شده بود كه هر چه مي خواهد بايد بگويد و به همين خاطراست كه در بين علما و عرفاي بعد از مولانا در مورد خود شخص ايشان هم بحث و جدل وجود داشته.
و بعدها ادعاي بعضيهاكه گفتنند ما صراطهاي مستقيم داريم نه يك صراط نيز از همين اشعار نشأت گرفت.
دويم : دير زمانيست كه با مداحيهاي مشكل دار برخورد مي شود و اگر در جريان باشيد اين سبك و سياق در مداحي مورد اقبال مردم هم نبوده و هم اكنون به حد اقل رسيده.
سيم: كليات موسيقي كه هنوز علماي تراز اول هم در مورد آن نظريات واضح و كامل ارايه نمي دهند يك موضوع پيچيده ايست كه در جاي خود جاي بسي جدل و مباحثه دارد و در اينجا نمي توان در مورد آن صحبتي كامل به ميان آورد ولي اين را ميتوان گفت كه استفاده از ساز و غنا در مورد آيات قرآن و اهل بيت بنا بر روايات مختلف(در كتاب گناهان كبيره مطالعه بفرماييد) جايز نيست و اگر كه سبب تمسخر و يا تحريف آيات شود كه ديگر جاي شكي در حرمت آن باقي نمي ماند.
چهارم: از دوستاني كه بعضا از اين سبك طرفداري نموده اند تقاضا دارم كه به صرف علاقه مند بودن به يك خواننده و يا مشكل داشتن با عقايد آقاي فخري، جدل با سخن حق نكنند.
پنجم :به جهت پراكنده گويي پوزش مي خواهم .. براي ما هم دعا كنيد ، شايد به راه راست منحرف شويم.
بدرود