سلام

زيبا بود و مملو از بار ادبي

خسته نباشيد

در ضمن تشكر ويژه جهت انتخاب وبلاگ گل يخ

بايد عرض كنم پس از اين سعي ميكنم از مطالب مفيدتري استفاده كنم

خوشحال ميشم بتونم عضوي فعال تو جامعه پارسي بلاگ باشم

و بتونم كمكي كنم

در پناه حق

سيد بزرگ

سلام

قبل از اينكه حرف اصلي رو بزنم ميخوام يه ماجرا برات تعريف كنم.

راستش تا به حال فكر مي كردم مدير يك تشكيلات اين طوري يك جغله كاكلي با تيپ رپ و يا تيفوسي است!و همه اش توي مايه هاي چت با دخترا و ... وكلا آدم بيكار و علافيه .هر جا عنوان مدير وبلاگ به چشمم مي خورد فورا همين مطالب به ذهم خطور مي كرد . اما امرو ز تصادفي با پارسي بلاگ آشنا شدم . متوجه يك تفاوت شدم . خلاصه بگم ؟ اودم تا رسيدم به نام مدير پارسي بلگ چشمم افتادبه مطلب سينه اين دشت . خيلي نظرم رو عوض كرد رفتم مطالب قبلي رو خواندم ورسيدم به اين جا كه ارزش دارد براي يك مدير نامه بنوسم و از داشتن تفكرات پيشين خودم اعتراف به اشتباه كنم . سيد بزرگ كاري كه شما متحل مي شويد اثرات نيكي دارد كه نسل بعدي از آن منتفع خواهد شد و خدايي اگه تاريخ مردانگي كنه اسم شماها رو بايد بالاي صفحه اول اينتر نت كه باز مي شه نمايش بدن . دستت و قلمت پرنور باد . نور روشن آگاهي و آزادي...

دوستدار جديد شما جمشيد عزيزپور

سلام.

اولا كه بايد بگم داستان خيلي قشنگي بود و بعد از داستان اومدم جوابهاي شما رو به نظرات دوستان خوندم و داستان بهتر واسم جا افتاد... و بعد فهميدم كه داستان اثر خودتون هست. تبريك مي گم خيلي خوب بود.

در پناه حق

سلام قبلا امکان استفاده از کد اوقات شرعي در وبلاگهاي ساير سرويس دهنده هاي وبلاگ ممکن بود اما اخيرا ...

اشکالي دارد مخاطبان ساير سرويس دهنده هم نماز اول وقت بخوانند؟

جويبار لحظه هاتان جاري

سلام.

آخر داستان خيلي خوب تموم شده و وسعتدل خيلي خوب به تصوير كشيده شده ولي يكي از مضامين داستان نتوانسته متاثر از آثار قدما نشود و آن هم آنجاييكه هر پرنده مرد را با ديد و بصيرت خود مي بيند .

سلام آقاي مدير

خسته نباشي و خدا قوت....

مي خواستم از امكانات خوب سايت شما تشكر كنم

يادداشت هاي شما رو هم خوندم عالي بودن اما در حدي نيستم اجازه نقد به خودم بدم

وبلاگ من در مورد شهر ابهر و تاريخ اين شهر سبز و زيباست خوشحال مي شم سري به وبلاگ من بزنيد

http://www.abhariha.parsiblog.com

سلام.حال شما خوبه؟من چيز خاصي نمي خوام بگم.فقط مي خوام بگم من در همه ي سايت ها از جمله بلاگفا-ميهن بلاگ-آفتابلاگ و ...

عضو هستم اما سايت شما از نظر امكانات بهتر بوده.اگه تونستيد يه سر هم به من بزنيد.

اينم آيدي من:

mohammad_bagheri66

با سلام مجدد خدمت برادر آقا سيد محمد رضا فخري عزيز مدير گرامي

الحمد لله فرصتي دست داد ، يغني يه نمه رحمتي صبحگاهان باريد و سر کار نرفتيم ، تا نگاهي ديگر بيندازم به مطلب و الحق که بند بندش دشتي بود چون آن سينه ي دشت پنجي شکل و در اين دانه پاشي ، يعني چشم اندازي و البته بقول هنرمندانه ي شما از دشت خود مايه گذاشتن ، حالا پنج عضو ؟ يا حواس ووو ؟ و آيا هنوزهم پنجي شکل ؟ يا يک پنج ؟ و يا يکي ؟ هنرمندانه ترين دانه چيني که از خوانند انتظار مي رود خوديابي به نظر آمد .

البته عرف نفسه عرف ربه ، ولي اي کاش مثل يکي از آن پرندگان نبودم که در دشت رحمت الهي که بقول امام علي عليه السلام : " وسعت کل شئي " از حرف خدا سر در نمي آوردم يا بقول ملاي رومي ، ببخشيد ايراني از ظن خود شکر نمي کردم و به دانه چيني مشغول نمي شدم فقط براي ...

زيبا بود .

راستي يک کمي غروبي طولاني نشده ؟

و يک پنجش هم معنايي پارسي يا فارسي نداشت ؟ البته وارونه .

فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ ( پنج تن ) فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

سلام!

خيلي زيبا بود. به نظرتون بهترنبود رئيس گروه حرف آخر (آخرين تشخيص و حدس) را مي زد و بعد از او هيچ پرنده اي چيزي نمي گفت. خلاصه او رئيس گروه است و احتمالا پرندگان هنوز احترام را رعايت مي كنن!!!

مرد فرياد زد كه همه كوه ها و درياها و ... مال من است ولي خودش نگفت منظورش از اين حرف فقط فرياد زدن است يا در قالب آن خدا را هم شكر مي كند.

مي شد بعد از يكي دوبار گفتنِ: زمين پنجي شكل،‏ در ادامه داستان از آن تكه زمين با نام ((پنج)) ياد مي شد.

ببخشيدها! موفق باشيد.

سلام عليكم آقاي مدير عزيز و گرامي .

راستش باز اين نوشته هاي منتخب سبب خير شد كه خدمت برسم و عرض ادب و سلامي داشته باشم و ... .

اما نقد ، اول عرض كنم كه نقد براي بنده يعني درك و دريافت مثلا مطلب شما ، يعني اين چيه سره و ناسره اش را از هم جدا كردن نيست برايم .

خب بعد از خواندن ان شاءالله عارض مي شوم .

استاد محترم جناب آقاي فخري

با عرض سلام و ادب و احترام

داستان زيباي شما را خواندم.خوشحالم كه در جمع پارسي بلاگ از مؤانست اديبي فرهيخته برخورداريم.

ضمنا

به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم،با مطلبي تحت عنوان(عكس استاد)بروزم.از شما دعوت مخصوص مي شود كه قدم رنجه فرماييد و از اين مطلب كه مدت زيادي در گير تدارك آن بوده ام بازديد فرماييد.

موفق باشيد و التماس دعا

با عرض سلام و احترام:

شروع داستان با صحنه است كه به زيبايي از تكنيك گذار براي رسيدن به صحنه بهره مي بريد بدون آنكه خواننده احساس كند جهان گرداننده به سكون مي رسد.

زمين پنج بر عكس شده كه نماد عشق و محبت است در داستان افق ذهني خاصي را ايجاد مي كند تا درونمايه داستان را بهتر درك كند.

توصيف اكسپرسيونيستي(ذهني ) داستان تلفيق زيبايي دارد.

پيام داستان بدون آنكه نياز به توضيح انتهايي داشته باشد در متن داستان خود نمايي مي كند و ديگر نياز به توضيح نويسنده در سطور انتهايي نبود.

زيبايي قم هنرمند شما تنها در يك جا ذهن خواننده را به بي راهه مي برد و آن هم پنج به ده مي رسد كه حالت قلب خارج مي شود!

در كل خدا را شاكرم كه توفيق بهرمندي از هنر نمايي قلم تواناي انسان فرهيخته اي چون شما را نصيبم نموده است.

خدا خيرت دهد.

ايام به كام و موفق باشيد.

بي صبرانه در انتظار 29 ارديبهشت هستم.