با سلام مجدد خدمت برادر آقا سيد محمد رضا فخري عزيز مدير گرامي
الحمد لله فرصتي دست داد ، يغني يه نمه رحمتي صبحگاهان باريد و سر کار نرفتيم ، تا نگاهي ديگر بيندازم به مطلب و الحق که بند بندش دشتي بود چون آن سينه ي دشت پنجي شکل و در اين دانه پاشي ، يعني چشم اندازي و البته بقول هنرمندانه ي شما از دشت خود مايه گذاشتن ، حالا پنج عضو ؟ يا حواس ووو ؟ و آيا هنوزهم پنجي شکل ؟ يا يک پنج ؟ و يا يکي ؟ هنرمندانه ترين دانه چيني که از خوانند انتظار مي رود خوديابي به نظر آمد .
البته عرف نفسه عرف ربه ، ولي اي کاش مثل يکي از آن پرندگان نبودم که در دشت رحمت الهي که بقول امام علي عليه السلام : " وسعت کل شئي " از حرف خدا سر در نمي آوردم يا بقول ملاي رومي ، ببخشيد ايراني از ظن خود شکر نمي کردم و به دانه چيني مشغول نمي شدم فقط براي ...
زيبا بود .
راستي يک کمي غروبي طولاني نشده ؟
و يک پنجش هم معنايي پارسي يا فارسي نداشت ؟ البته وارونه .
فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ ( پنج تن ) فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ