عاشق مشويد اگر توانيد. تا در غم عاشقي نمانيد. اين عشق به اختيار نبود. دانم كه همين قدر بدانيد. هرگز مبريد نام عاشق. تا دفتر عشق بر نخوانيد. آب رخ عاشقان مريزيد. تا آب ز چشم خود نرانيد. معشوقه وفا به كس نجويد. هر چند ز ديده خون چكانيد. اينست رضاي او كه اكنون. بر روي زمين يكي نمانيد. اينست سخن كه گفته آمد. گر نيست درست بر مخوانيد. بسيار جفا كشيد آخر. او را به مراد او رسانيد. اينست نصيحت اي مردم. عاشق مشويد اگر توانيد !...سلام گلم..خوبي عزيز..خوش ميگذره.. ....هرجا هستي ارزو دارم دلت همچون لبات خندون باشه و هوات ابري نباشه.منتظر نظرات قشنگت هستم.هنوز بعضي ها ميان ميگن صفحه كامنت هام باز نميشه خيلي طول ميكشه..ترو خدا كمك كن ديگه.قربان شما..