سلامچند نكته را عرض ميكنم:1- علامه شهير و مخلص تمام زندگيشان درس بود.2- ديدهام كه برخي از صوفيان منحرف عرفان علامه را از قبيل عرفان كشكي و قلابي خود ذكر كردهاند.3- برخورد علامه با شخصي بوده كه براي عذرخواهي آمده بوده و افراد خيلي خيلي كوچكتر از علامه هم عذر را ميپذيرند. بايد ديد اگر كسي هدفش علامه نميبود و به قصد كوبيدن يك جريان ارزشي با وقاحت به علامه ميتاختند و عذر هم نمي خواستند كه هيچ، بيادبي را از حد ميگذراندند، ايشان چه برخوردي ميكردند.من يك نمونه از همين برخوردها را از حضرت امام خميني(ره) به ياري خدا در يكي از وبلاگهايم قرار ميدهم تا تصور نشود عرفان اسلامي از نوع رهبانيت مسيحي است كه اگر يك طرف صورت سيلي خورد طرف ديگر را جلو بياورند. عرفان قلابي تصوف كه به منظور خدمت به استكبار ايجاد شده چنين تبليغي را مي كند و البته در عمل با سنگ به سر و صورت مردم ميزنند. ماجراي قم را كه از ياد نبردهايد؟
دعا بفرماييد.