• وبلاگ : مدير پارسي بلاگ
  • يادداشت : امان از دل زينب
  • نظرات : 9 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امان از بيخردان حيوان صفت

    موفق باشيد

    يا حق

    خلخال زينتي را كه از پاي زن يهودي كشيدند، علي‏عليه‏السلام روا دانست كه مسلماني از اين درد بميرد...


    همين چند روز پيش بود كه مردم قم كه حقي بزرگ بر گردن انقلاب دارند را بين ميدان مطهري تا حرم سرشار نور حضرت معصومه ديديم كه ...


    و امروز همان‏ها را در اطراف خيابان‏هاي منتهي به چهار راه بيمارستان به راحتي مي‏شد ديد...


    آن روز مردمي كه شعار مرگ بر امريكا و مرگ بر انگليس و مرگ بر اسراييل و ... را با فريادي از سر آرمان‏خواهي آواز مي‏كردند، مردم هميشه در صحنه و خوب و آلبالو و شفتالو بودند...


    و امروز همان مردم كه ايستاده بودند و بي‏هنري و احمقي ناجا را بدون هيچ عكس‏العملي نگاه مي‏كردند، آن‏قدر بد و خيانت‏پيشه و خرابكار شدند كه ناجا با جرأت تمام، حتي فرزندان خردسالي كه مادرانشان آن‏ها را در بغل فشرده بودند هم شايسته تحمل گاز اشك‏آور دانستند...


    تف بر اين مردم‏داري!
    خاك بر سر ناجا!
    گور پدر آن‏هايي كه اعتراض كمتر از 500 نفر از درويش‏ها را نتوانستند بعد از گذشت 5 ساعت جمع كنند...


    چيه خيلي بد حرف زدم؟
    لابد مثل راديوفردا حرف زدم نه؟!
    و يا شايد مثل ضدانقلاب‏ها!


    مهم نيست اما...
    خدا لعنت كند آن‏هايي كه به اسم جمهوري اسلامي اين‏گونه با مردم عادي كوچه و خيابان مثل دشمن برخورد مي‏كنند...


    حرف آخر اين‏كه...
    اگر بعد از گذشت 27 سال از خروش ملت، نتوانسته‏اند وظايف خود از جمله تامين امنيت را انجام دهند، لااقل به بهانه‏هاي بچه‏گانه، امنيت آن‏ها را سلب نكنند...
    واقعا كه...


    اي دوست.پرواز کن.
    تا فراز ستيغ ها پرواز کن
    از فرش اين زمين.
    تا عرش اسمان.
    بگشاي بال تا افتاب.
    تا سرزمين پاک بهاران.
    دستها را پيوند دهيم به يکديگر.
    گام ها را هم استوار بايد کرد
    . بايد حماسهء فرياد است.
    از مرزهاي خاک ايران بگذريم.
    باز هم هنوز خورشيد بال ميگيرد.
    انها که از هفت خان عشق. سر بلند با
    پيشاني بندهاي سبز. گذشتن.
    و اينکه در روزهاي سبز خاطريي پيروزي.
    بياد آن امام سفر کرده.
    با تمام حنجره هاي سبز.
    فرياد ميزنيم.؟
    چشمان مرا به اب.
    پيوند بزن..
    اي عشق.
    بيا دوبار لبخند بزن..
    صد حنجره آواز دلم مي خواهد؟
    احساس شکسته ء مرا بند بزن..

    .........

    خدايا جانمان را با افتاب مهرت شکوفا کن.
    و دانه دوستي ات را. در گلدان دلمان بکار.
    و باران محبتت را.

    بر سرزمين خشک و دلگيرمان بباران
    خدايا با تو مي گوئيم.
    با تو نجوا ميکنيم.
    خدايا..
    رشته پيوندم را به سوي خود بکشان
    .خدايا به بزرگيت سوگند.؟
    در زمره اهل صفا جايم ده..
    در مقام شايستگان.
    و دوستانت قرارم ده.
    خدايا.
    .....................

    سلام. اقايي گل و گرامي.

    ممنون و سپاسگذارم. بابت اين همه مهرباني و محبت.

    اميدوارم. در سايه سار لطف و رحمت ان مهربان دوست.

    سرشار گردي. و دقت نظرت همچنين كه شادي اور دل

    دوستان هست.شادي بخش زندگي و روز شبت باشه

    سبد سبد عشق در اين روزهاي سربلندي و غرور

    در صدف دلتون ارزو ميكنم. باشد كه جاري باشي و سبز.

    آمين

    كمترين صمد.

    يا حق

    ................


    .... باز هم دلم هواي خدا رو كرده..
    ......گشته ام سرمست..
    ........دل هواي من.
    ..........امشب..
    بي هوا به گريه نشست....

    بدرود..

    يا رسول الله نحن فداک

    .

    سلام

    .حال موسم درک عاشورا ست.

    .حال موقع فتح کربلاي ذل از زنگار حوادث دنيوي است.

    قبل از رفتن او ما 10 روز به سر وکله خود زديم و بعد از سفر او 355 روز اورا بايگاني ميکنيم .

    "هيهات منه الذله"

    .

    .

    التماس دعا

    .ياعلي مدد

    سلام واقعا وبلاگت جالبه يه سري هم به وبلاگ ما بزن

    سلام به تو و ياد تو ...


    که هر شيار زخمي زندگي را.؟..

    اموزگاري ميکند.ياد تو که. مي رسد..


    . اتش در خرمن خشک مي افتد

    و جسم و جانم را مي سوزاند.


    نگاه کن شکوفه هاي سيب شکوفته اند...

    اي رود اسماني..

    تو ابروي عشقي.
    اي شارحه رنج هاي عظيم. ..

    اي ذبيع الله.
    سلام عرض ميکنيم

    خدمت يکان يکانه رهروان حضرت سيد شهدا.
    و سلام به ماه قبيله.؟

    سلام به آقاي شيهدان...

    اقاي دلهاي شکسته.
    اقاي دلهاي تنگ...

    سلام به ابروي عشق.؟

    اقاي عاشقان پاپتي؟
    اقاي بندگان خدا.

    الهي که راه تو بسلامت باشد.و رهروان تو...
    روزي که مي رفتي نبودم بي بدرقه رفتي؟
    در عوض حالا بيشتر از هزار سال است..

    که عاشقان.
    در راه تو صف کشيدن.
    ولايت تو. همه دارايي ماست.؟
    فقط دوستي تو را پس انداز مي کنيم.؟..
    تو که نام گراميت . حسين است.؟؟
    فرزند فاطمه.
    و علي...
    و پايتخت رهروي ات.
    دل يکان يکان مردم اينجاست..؟
    آي عشق.؟..
    اردکني...
    اردکني..
    شمعي روشن ميکنم..

    به نورگير و هواکشي بي انديشم...
    که اسمش عاشوراست؟و عباس

    ....
    رو تيزي تيغه داس..
    رو تيزي تيغه داس..
    چکيده خون گيلاس..
    رو شانه هاي ديوار..
    پلاسيده گل ياس......
    امان از دست اين داس..
    امان از دست اين داس..؟..

    بدرود

    همه بغض هاي عالم در گلويم...

    امان از دل زينب..

    ..........
    اي حسين مظلوم
    عاشورا براي ما تشنگان حقيقت

    سيراب کننده جان است.
    الهام بخش ايمان .
    عاشورايت.ما را بياد حماسه و شهادت.
    خدا و رسول ..عدالت و شجاعت..
    نيايش و اشک.. سجاده و قران.
    بياد همه خوبيها ارزش ها.

    وفا ها. و دينداري ها.
    مي اندازد..؟اي حسين مظلوم.
    هنوز هم در جان ما علقه ي عطش جاريست.
    و ما تشنه لب فرات يم.

    .اي.کبوتر اهو چشم.
    ما به تو عشق ميورزيم.
    و در بندگي تو مسريم.؟
    زمين را به نام تو کشت مي کنيم.
    خانه را بنام تو بنا ميکنيم.
    قدم قدم به سمت توايم.
    نهال من به دست توست
    ولايت تو ادمي را ورز مي دهد.؟
    اي که .رهروي ولايتت را.
    بي هيچ عوضي به ما عطا فرموده است
    وقتي که به ولايت شما تفکر ميکنم..
    انوقت ديگر ميدانم که نسيم ها از کجا مي ايند.
    گل ها براي چه مي شکوفند..
    برف ها چرا اب ميشوند؟
    و پرستو ها چرا به خانه باز ميگردن..
    که وقتي در راه شمايم.؟
    زمين زير پاهايم قرص است..
    و اختران به من نزديکترن..
    که دوستي با شما..؟
    مثل هواي صحبدم است..
    غروب عاشورا شب مي شود.
    و شبي چنان مجروع.سرد و سنگين
    از کنار تو ميگذرد..
    دست تو بر شب طولاني..
    تنهاي زخمي..
    و خوابهاي اشفته کودکان مرحم ميگذارد...
    در چنين شب غليظ.
    براي يک يک کودکان زخمي و دلتنگ.
    لالااي گفتي.زن هاي داغدار.
    سر به شانه تو گذاشتن..
    طايفه پرندگان زخمي را. در کنار گرفتي.
    پرهاي شکسته را وصله زدي.
    دلهاي مجروع را مرحم گذاشتي.
    زينب جان تو در سلسله ي زنجير ها.
    در قافله دلتنگها. و اسيران.

    در ان همه غمناکي.
    داغدار و دلشکسته چون سروي سبز و خدنگ.

    ايستاده بودي.
    چگونه در برابر فاتحان خون برادرت حسين.
    فاتحانه تبارت ايستادي.
    تو که از دلتنگي نماز را نشسته ميخواندي..
    زينب جان.
    ايستادي خداوند را ستايش کردي.

    و پس از ان.؟
    در جامه زني که همه بد عهدان ستم کاران ظلم کنندگان.

    به تبار. فرستاده خدا .

    مردم کوفه مي گفتي.؟
    مردم کوفه مردم مکار فريبکاران

    اي مردمان که ارجمند نيستد.
    ديگر بگريد.که تا دنيا دنياست.

    براي اين فريبکاري.
    چشم هايتان گريان.

    و سينه هاتان سوخته باد.
    شما پيمانتان دروغ.

    .رسم تان دغلي.

    که چراغ ايمانتان نوري ندارد.
    مردماني لاف زن و بلند پرواز متظاهر

    .متظاهريد و حيله گر.
    شما که دوستتان را ميکشيد.

    و دشمن را گرامي ميداريد.
    چون ميوه خرابي در دل خراب

    و در ظاهر سبز و رنگارنگ.
    شما تا چه پاي زشت کاريد.
    چه زشت کاريها کرديد .

    با اين حيله ها و ستمکاري ها.
    خشم خداوند را خريديد.

    و خود در اتش جاويدانه جهنم ..
    با اين حيله گري و ستم

    بهشت را با دوزخ معامله کرديد.
    حالا گريه کنيد

    که شما سزاوار گريستنيد..
    با اين بدکاري..؟؟؟

    باسلام...

    ايام سوگواري سيد و يالار شهيدان و ياران وفادارش را به شما و خانواده محترمتان تسليت عرض ميكنم.